Date Range
Date Range
Date Range
بگذار برخیزد مردم بی لبخند. من بدون چترم وچترم بدون من. ماه بودم می خواستم ماهی شوم آه شدم. نوشته شده در تاريخ سه شنبه ۲۵ فروردین۱۳۹۴ توسط شفیعی. به طواف من اگر می آیی با خود شورتی از فولاد بیاور. من فرصت محافظت از بنده ای را ندارم.
سپید س رایی به قلم مسعود صدقی. قطعا خوشحال خواهم شد در آنجا هم شما را داشته باشم.
یعنی بوسه چیدن از لبهای مرگ. یعنی سقوط به سیاهچاله های عمیق قرن وحشت . یعنی تماشای هرروزه ی رقص دخترکی. که لبهایش را راهزن لحظه ها. تا فریادهایش را پشت هر غروب. زنده به گور کند . دیدن اشکهای یک ستاره . بوسیدن چشمهای یک مسافر . روزگارم را به پاییز کشاند. قاب پنجره را از من گرفت. تنها واژه ای شد میان شعرهایم .
کاشت ناخن رو رایگان انجام میده. اگه سوالی دارید تماس بگیرید خودتون. می پیچی بر بیشه ای تاریک. زنده می شوم با تو. پلک نمی زنم از هراس.
دلم برای تک تک واژه هاتون تنگ شده بود. اونایی که هنوز هستن و آدرس رو عوض کردنه یا به خونه جدیدی کوچ کردن منو از خوندن خودشون محروم نکنن و زیر همین پست آدرس شون رو برام کامنت بزارن. سرما ز حد گذشته و خورشيد در قفس. نوري جوانه نمي زند از دست هيچ كس.
برای هدیه ی زیبامون غزل. من درختی را دیدم که بریدند و با چوب. آن کاغذ ساختند و روی کاغذها. درختان را قطع نکنید! نوشته شده در تاريخ دوشنبه یکم آبان ۱۳۹۱ توسط فرزانه. شب های طولانی تر از یلدا. به تمام شب های سال. حافظ به دست مجنونی باشم. در میان فال هایی که بگیر و نگیر دارند. اصلا به من چه که. فصل ها مرتب تحویل می شوند. در هیچ کجای سال دلم خوش نیست.
جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست. با چشمهای تو نگاه کرد! این رنگهای پژمرده خیابانها. کوچه هایی است که با تو نگشته ام. سفرهایی است که با تو نرفته ام. روزهایی است که با تو آرام نیافته ام. عاشقانه هایی است که با تو نگفته ام. مبینی چقدر با تو کار دارم. را به دوش می کشند. ای ترس تنهایی من! .
Oleh-oleh Rafting 28 Februari 2010. Minggu 28 Februari pukul 5. Tp sayang,yg seharusnya berangkat pukul 5. 30, jadi molor sampai jam 6. 00 sudah berada di dalam tol Jagorawi menuju tujuan Cianteun-Bogor.