Date Range
Date Range
Date Range
همیشه آدمها چوب حماقت و بی فکری خودشون رو می خورند و وقتی متوجه می شن که دیگه خیلی دیره. من که همیشه شمع بودم امیدوارم که شماها شعله باشید. اما افسوس که تو در ف.
مامان از کودکی هام بگو. توی سال 94 سام سه بار جشن تولد گرفت. یه بار شب یلدا و خونه مامان دفعه دوم توی خونه خودمون و دفعه سوم توی مهد کودک با دوستاش. نوشته شده در تاريخ سه شنبه نهم تیر ۱۳۹۴ توسط زری مامان. نوشته شده در تاريخ دوشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۳ توسط زری مامان. نوشته شده در تاريخ شنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۲ توسط زری مامان. نوشته شده در تاريخ یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ توسط زری مامان. زمان زیادی نمونده که سام ۴سالش تموم بشه. مرگ مادربزرگ عزیزم روحیه همه مارو خراب کرد.
مشابه سازی آدرس وبلاگ روستا. آغاز ساخت سالن ورزشی چند منظوره در روستای محمدآباد آغاز گردید. تیم والیبال بسیج محمدآباد درمسابقات ویژه جام فجر سوم شد. سالن ورزشي پهلوان ججو ريواده عبدل آباد. مشابه سازی آدرس وبلاگ روستا.
باز هم یک عید و یک سال جدید همه مشغول شادی و عید دیدنی. آقا بیا تا درد ما درمان بگیرد. ظ توسط علی اشرفی قهی نظرات . با عرض سلامی دوباره بنده بعد از متها برگشتم. ظ توسط علی اشرفی قهی نظرات . اگر خداوند تورا به لبه پرتگاهی برد به او اعتماد کن یا به تو پرواز. یاد می دهد یا تورا از.
کارگاه تصفیه و اج موم. کارگاه تصفیه اج موم خدمات زنبور عسل نیکو واقع در همدان میدان کربلا میباشد که مجهز به سیستم تصفیه پوکه و موم با ماشین الات اتوماتیک. و دارای دستگاه تمام اتوماتیک اج موم با زنبورداران همکاری می نماید . خدمات زنبور عسل نیکو در زمینه بسته بندی عسل با برند شاهرخ.
Taking Life One Step At A Time. Sunday, January 24, 2010. Alright FINALLY updating my blog! Here are the pictures from Christmas! Everyone came to Luna! It was filled with snowmobiling, opening presents, cooking, playing games, and lots of talking! JoDee, Brian, and Jase. JoDee, Jase, Me, and Brian. Celinda, Spencer and Abbie. The Coyote that was shot! Jase, Maddie, Justin and Kayl. Abbie, Logan, Tyler, and Jase. Abbie, Logan, Tyler, and Jase. Abbie, Logan, Tyler, and Jase. Me, Maddie, JoDee, and Jase.
ثانیه ها مال منه , باید بجنگم. من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود. پر از آشوب تابستانم و سراسروجودم شکار تیر داغی ست بی مثال. و در اندیشه ام شاید دلیل حرم تابستان دل تبدار من باشد. و من مبهوت اعجاز خداوندم که پاییز را پس از تابستان نهاد و محتاج گرمایی اینچنین. تنها امید چشم گشودن هر صبحم. قدم رنجه کن و بر چشمان روشنم بگذار تا تمام عمر تلخ و شیرینت را همراهی باشم.