سلام دوستان به وبلاگ من خوش آمدید همیشه حرفم اینه یه روزی یه جایی یه کسی. من میتونم این دوری رو تحمل کنم. به فاصله ها فکر نمیکنم . نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم. تمامی لحظه هایم پر است ازتمامی لحظه های با تو بودنمرور می کنم تمامی ثانیه هایش راو .

با هم ولی بی تو. می خوردن و شادبودن آیین من است. اولین نقطه ای که از مرز کاینات گریخت و بر خلاف محورش. به چرخش در آمد سر من بود. من اولین قابله ای هستم که ناف شیری را بریده است. اولین آواز را من خواندم. شامم را قاپید و برد. يه روز يه خونه اي بود که تابستونا. روي پشتبونش ولو ميشد خورشيد. درخت انجير پيري که تو باغ بود.

نمی خوام دیگه با احساسم بازی شه. داستان من و او! من خودمم روز اول گفتم دوستی! ولی حالا میبینم که حس من و تو داره خطرناک میشه! داره بدجور پا میگیره! نمیتونم این دوستی رو ادامه بدم! و تو توی فضای ازدواج نیستی! ولی ذهنم مشغول شده! .

خب تقصیر خودمه واسه ادمها زیادی ارزش قائل میشم. ظ توسط ر ا ح ل ه نظرات . چند تا تصمیم مهم گرفتم برای امسالم. تا آخر سال عملیشون میکنم.

عراق و افغانستان در آینه ی تاریخ ایران.