ღ ღ زمزمه هایی درسکوت شبღ ღ. آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که توراعاشق کرد شوخی کاغذی ماست. خط خطی های دوری تو . اتاقی پر از مچاله های کاغذ. درد من از خاطره هاست از لحظه های بی حضور دستهایت. عشق فقط یک رویا نیست التهاب لحظه های دلواپسیت. چگونه باور کنم چشمانت همرنگ پاییز است. در امتداد لحظه های خاموش امروز چقدر بی قرارم. تو فقط دست تکان دادی.

ازاینکه به این وبلاگ امدید صمیمانه. ومنبعی ندارند چون خاطرت خود. خاطراتی که باپوست وگوشت خود. حس کرده ومطالب این وبلاگ درد. دل خودم با خدا میباشدواز. بانظرات سازنده خود مارا در ارائه. در پناه حق تعالی باشید. هفته او ل آبان ۱۳۸۷. هفته او ل اسفند ۱۳۸۶.

تمام راهها را بسوی جاده ی تنهایی می پویم. و در اضطراب گلبوته های جدایی ,. چشمانم را بسوی صداقت پروانه های شهر عشق , آذین می بندم . به تو فکر می کنم که چگونه در گلزار وجودم , آشیان کردی. و بر تاروپود تنم حروف عشق را ترنم نمودی . پس باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت هنوز در من شمعی روشن است . در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام. تا مگر بازتاب صداقتمان در دستان. روزی که عشق من و تو به گوش خدا رسید .

هنوز آغوش ترانه م پ ره از عطر نفس هات. بیا شاید یادی از ما کردی. يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده . حالا من دارم گريه ميکنم و اسمون نميباره . تو هم اون دور دورا ايستادي به من میخندی.

زادروزت را در اتاقم جشن می گیرم. خودت که نیستی اما عکس چشمانت را روبرو به نگاهم می گذارم تا شاهد باشد که سخت خوشحالم. زادروزت را ستاره های آسمان جشن می گیرند. تو که دیگر نگاهشان نمی کنی. تو که دیگر به هیچ چیز نگاه نمی کنی. تو که دیگر عشق را فراموش کرده ای. اما من به میهمانی شان می روم و با شعرم خورشید نگاهت را مهمانشان می کنم. چشمهایی به روز خیره مانده اند. چشمهایم به تو خیره مانده اند.

جایی که من به آن تعلق دارم. تک ستاره ي آسمان دل. درد دلهاي شاعرانه ي دريا. بي سرزمين تر از باد. نفرين به تو که نفرينم نکردي. برایم روی برف قلب کشیدی . سال هاست روی برف ها .

تنها لحظه ای با من باش. حس ميكنم داري چپ چپ نگام مي كني. شايد هم خودم دارم خودمو چپ چپ نگا مي كنم. انواع و اقسام كارهاي عجيب و غريبو تو اين مدت انجام دادم. نمي دونم اصلا چي دارم مي نويسم. همه ي اين حرفارو بي خيال. فقط چپ چپ نيگام نكن. ولي جايي براي گفتنش ندارم.