رو سر بنه به بالین. نمیدانست ناخوانده نقش مقصود از. کارگاه هستی سقطش کند یا صبرش دهد. درد نجی فرااه م باش بخوان آواز تلخت راااا. Still having u or not, is the problem. اينم دوتا از عكساي نمايشگاه گروهي ما .

خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است. سلام بچه ها عیدتون پیشاپیش مبارک. خلاصه چی بگم بعد از چند وقت تازه یادم افتاده که آتیش شعر گفتنم خاموش شده. خیلی سخت میشه اشکم بیاد هرچند همش بغض دارم. منو از خودتون بی خبر نزارید دوستون دارم شدید. ای عشق همه بهانه از توست. من خامشم این ترانه از توست.

سلااااااااااااااااااااام گیج هستم هنوز ولی خوبم حالا خیلی بهترم خیلی خیلی حالا برا خودم دارم میچرخم ومیگردمو مینوشم از این جام بی خود شده از خیشم از گردش ایام. دارم ایمیل هامو میخونم که چیز جالبی رو میخونم نوشته وقتی یه دختر به تو میگوید دوستت دارم یعنی واقعا دوست داره وروزیکه یک پسر به تو میگه دوست دارم یعنی دفعه اولش نیست بازم خواهد گفت! یاد میگیریم چطور که بی احساس زندگی کنیم! چند روز پیش یه گندی زدم ناخاسته راستی خواسته. همیشه سر این کلمه ر تو دیکته هم اشتباه می نویسم هههههههههه.

من و روزهای قد نکشیده عمرم. حق از دست رفته شما در جیب ما نیست.

مردی که در بانک کار می کند. با همسرم برای خرید بروم. به گوشی تلفن وابسته نشوم. بدون چشمداشت به بقیه خوبی کنم. کج و معوج نوشته بود و بدخط.

ظ روز دوشنبه ۱٤ آذر ۱۳٩٠. دست هایی که جز ضرورت لمس نشدند. زوم شده روی جزئیات زیبایی که آیا از دل می آیند یا درس داده شده ای! فقط بنویس راست یا دروغ امضا کن. هنوز دلم برایت تنگ می شود. عین دیوانه ها نه! .

یه روز تاریک چقدر طولانیه. آتیش الان خاموش شده و من به شدت سردمه. من واقعا باید خودمو بیرون بکشم اونجا آفتاب هست من ترسیده ام و نور رو هدر داده ام برای کشیدن نقاشی و نوشتن این کلمات. ما می میریم اگه ثروتمند باشیم یا عاشق یا از هر تباری که باشیم. ترس هایی که باید پنهان بشیم به مانند این غار نگون بخت.

بایدها و شایدهای جدید! دلم می خواست . ریشه یابی نزول بلایا بر مردم. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. در جستجوی نا کجا آباد. از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده. گاهی احساس پیری به سراغ آدم میاد حتی در اوایل دهه سوم زندگی.