خدا خواست که من زن باشم. به تو عشق خواهم ورزید. به مرردانگی ات خواهم بالید. با تمام وجودم از تو دفاع خواهم کرد. این راز را که من مردترم به هیچ کس نخواهم گفت. دل کندن از تو با همه عشقی که داشتم. من و به جایی رسوند که حالا. توی چشمای یکی زل بزنم. این روزها چقدر دلم هوای آن روز هارا کرده. آدم حساب کردن بعضی ها. اگر وجدانی داشتم خواب و زبانی چرب. گریه که می کنم .

رفتار من عادی است! روزهای انتظار . چه عاشقانه مرا می شکند . و توچه سرد از من عبور می کنی! منو بشنو از دور. گویی که زیر آب فریاد می زنم. دیدی من تعبیرم از عشق تو راست بود.

در حضور واژه های بی نفس صدای تیک تیک ساعت را گوش کن شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی. ارسال نظر واسه لینک ثابت غیر فعاله! رو درمورد وبلاگم بدونم! این وبلاگ مخاطب خاص. دلنوشته های من نوشته های خود. لینک دوستانم رو ببین ضرر نداره. نیمه ی شعبان امسال رنگ و بوی دیگه ای داشت . تولد در تولد بود برای من! خدا قشنگ ترین هدیه ی دنیا رو توی قشنگ ترین روز ممکن به من و بابایی تقدیم کرد! وقتی ک.

من و دریا من و بارون من و آسمون صدا کن اسمم و واژه به واژه تو دل ترانه جاکن . سالها میگذرد از شب تلخ وداع. از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی. که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن. رفتی و از دل من روشنایی ها رفت. لیک بعد از ان شب. هر شبم را شمعی روشنی می بخشید. جای خالی تو را میدیدم. می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم. و به خوش باوری این دل بیچاره خود. ناگهان یاد تو می افتادم. خواب می دیدم من که تو بر میگردی.

اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم. امروز را از دست ندهید. یادتونه که یه روزایی له له میزدم برا داشتن جوجه اردک زرد. حالا این روزا هم باز مث اونروزا هوایی شده بودم و دلم بازم جوجه اردک زرد میخواست. البته گفته باشم که همش تخصیر این دله بی صاحاب مونده نبودااااا. میگفت تو اون بالا .