دیدی شبی در حرف و حدیث مبهم بی فردا گ مت کردم دیدی در آن دقایق دیر باور پر گریه گ مت کردم دیدی . در ارتباط مخفی خود با خواب گریهها حرفهای عجیبی شنیدهام. آن روز بازار پ ر از بوی سوسن و ستاره و شب بو بود من خودم دیدم دعای تو بر بال .

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست. واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست. بر اوج فلک چون بپرم -از نظر تیز-. گر بر سر خاشاک یکی پش ه بجنبد. جنبیدن آن پش ه عیان در نظر ماست. بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید. بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست. بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز.

به کلبه ی خاکستری من خوش اومدید. خدایا شکرت باز روزای ارامشم رفتتتتتتتت. نوشته شده در ساعت توسط عاشق.

ღگوشه نشین خلوت شبهای تنهایی تو ღ. تنها میروم تا تنهایی تنها نماند. در تو ذوب خواهم شد . این گونه شاید احساسم نمیرد. زندگی یعنی همین امروز همین حالا. یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا. کوک کردن قلبم با صدای تو. دل دادن به آهنگ دل پاکت.

روزی که تو را نبینم دیگر چشمهایم را دوست. هر شبم بی تو می گذرد. 5 سال هست که خبری ندارم ازت. مهدی تمام راه های ارتباطی به تو مسدود شده. خدایا تو این ماه عزیز به دلش بنداز که یه سر به این کلبه بزنه. این روزا تو فکرم و جلوی چشمام زیاد میایی. می ترسم از اتفاقات ناگواری که خدایی نکرده برات بیافته. لطفا یه سر بزن حداقل بنویس که سالمی و شاد. دلت برای کسی تنگ میشه که هم. عکسشو داری هم شمارشو . ایט کار را دوست دآرد.

خواستیم با هم بودن را اغاز کنیم اما. آزمون بود و تماشاي دو عشق. خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن. خواه با کوه در آويختن است . جان چراغان کني از عشق کسي. به اميدش ببري رنج بسي.