Date Range
Date Range
Date Range
روز نوشته ها , ادبیات , داستان کوتاه , طنز و نقد. دوباره امروز بعد از کلی روز دست به قلم شدم راستش انگشت به کیبورد لب تاپ شدم بهتره زبانم رو . خرید و سایل اتلیه کودک. یه چیزه نو بزنید پوزخندی می . داستان های روزانه یک فیلمبردار و عکاس. اونم بی داماد! در هر یک از ای.
این وبلاگ جهت شاد کردن شما طراحی شده! بله شما مخاطب عزیز! بچه دار شدن آرايشگر. بالاخره خدا خواست و او بچهدار شد! روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد. فرداي آن روز وقتي آرايشگر. از طرف قناد دم در بود.
رمزشم همون رمز مطلب خودت. همین که پناه واژه هایم شده ای. همین که سایه ات هست. کافیست برای یک عمر آرامش. حتی همین قدر دست نیافتنی.
مردي از جنس بلور! وقتی که دلتنگ میشم. شایدم کسی باشه تو این دنیا ی کوچولو.
دوباره نگاه از پس پرده اشک. دوباره زدودن اشک و تاری دوباره دیدگانم. دوباره هم خوردن در مخلوط کن خوشبختی و ارمان. دوباره جنگ ارمان های به نسبت مساوی. که انگار تنها کاریست که از دستم می اید. با مادر شدنم دچار فلسفه ای سخت شده ام. از الفبای آغازینش تا افکار مرطوب ته ته ذهنم. من نقش ماهی شناور در تنگی را دارم که دیگر هوس دریا مرا به خود نمیخواند. من در میان تنگ ایستاده ام.
غصه معنایی ندارد تا تو میخندی برایم. منم که تا تو نخوابی نمیبرد خوابم. ز ریشه کندن این دل تبر نمیخواهد. به یک اشاره میافتد درخت فرسوده. بگذار تا فرو بروم توی منجلاب. از گریه های هرشبه ام روی رختخواب. ده سال می شود که برایم غریبه ای. ده سال می شود که خرابم. شاید تو هم شبیه دلم درد می کشی.
درست است که صفحات اینترنتی بزرگ و بی پایان هستند با این حال من یکی خودم را جزو نسل دفتر چهل برگ و شصت برگ و صد برگ می دانم آن هم از نوع کاهی یا سفید یخچالی! به همین دلیل خیلی شهودی به نظرم رسید که برگ های دفتر قبلی خاطرات مسافر کوچولو تمام شده و باید دفتر جدیدی باز کنم. البته شما می تونید علت این کار رو بزرگ شدن صدرا و گذشتن از مرز دو سالگی بدونید. با چند روز تاخیر تولدت دو سالگی ت مبارک عزیزم. دوجرخه با دو چرخ اضافه.