به انتظار قصه های بی غصه. بودن های خوب یعنی دلتنگی همیشگی. درسته تقریبا 2 سالی هست وبلاگ دیگه ایی مینویسم و با اینجا فرق داره. نا خود آگاه چند صفحه رو خوندم. من هنوزم دلتنگ کسانی هستم که بهترین لحطات و باهاشون گذروندم و خیلی چیزا ازشون یادگرفتم. و پاک کردن اینجا هیچی و عوض نمیکنه . من باور به متجاوز بودنت نداشتم. جه راحت می شه فراموش شد.

بنام آنکه جانم در دست اوست. مدتی است به دلایل مختلف از جمله مشغله فراوان کاری نمی توانم به مانند گذشته مطلبی نوشته و در خدمت شما عزیزان باشم و به خواندن مطالبتان بپردازم. امیدوارم که این برادر کوچکتان را ببخشید و تا کنون مرا فراموش نکرده باشید. به هر روی زمستان نیز بار خود را بست و نم نم بوی بهار به مشام می رسد . بر سر سفره هفت سینتان بخواهید از پروردگارتان خیر و برکت را برای همه بندگانش و از جمله خودتان.

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است. این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است. نوشته شده در ساعت توسط من یک مسافرم از جنس التهاب. واقعا لحظات خوبی بود وقتی مسیر چشمم به سمت تو بود. یه انرژی پنهان از سمت تو به من می رسید. وسط 60 نفر آدم آشنا که تو رو که آشناترینی به من دیدن. واقعا حس عالی ی بود. نوشته شده در ساعت توسط من یک مسافرم از جنس التهاب. می خوام عشقمو دعوت کنم به کنج دلم.