و باز هم دست نوشته NO copy. نوشته خودم برای عشق سالیان دراز. یک عاشقانه ی ساده برای من. و باز هم دست نوشته NO copy. و فریاد سر دهم! وقتی دریا و امواج. های بی امانم دیده نمیشوند. دویدن روی شن های خیس. دلم زیاده طلب شده است. جایی میخواد به دور از هرگونه دو پا.

میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود. خاک آنتن نمیدهد که نمیدهد. بیخیال نداشته هایت بیخیال غصه هایت بیخیال هر چه که خیالت را ناآرام میکند. با تک تک سلول هایت لبخند بزن. چهار روز از روز تولد کسی که میدونم جاش خالیه ولی واسه همیشه تو قلبامونه میگذره. بیستم مرداد تولد امپراطور پاپ مبارررررررررررررک هر چند شاید با خودت بگی امروز که.

گلی بودم سفیدکه به پاییزپناه برد. قلب من اما شکست و مرد. تا که باران خورد بر دشتش. عاقبت با هق هق گریه. او رسید به جوی پرآب و. حال من ماندم و تنهایی. آمدم به کوچه ای باریک. درنهایت گل سفید جان داد. اینجا بی برگ و بر ماندم.

من هنوزم به فکرتم یه ذره. وقتی مجردی همه متاهل اند و خوشحال. اما وقتی متاهل میشی همه مجردن و خوشحال.

خانوما و آقایون اینجا دیگه آپ نمیشه. صبر آدم حدی داره . چن وقتیه نمیتونم وارد پیجم بشم و چیزی بنویسم . به قدری کند کار میکنه پرشین که تصمیم گرفتم برم از اینجا. هرچند دلم برای همه ی مطالبی که نوشته بودم تنگ میشه . همه رو تو وب جدیدم لینک کردم. یه سریام که کلا بود و نبودم فرقی نداره واسشون. اصولا نظرات منو نمیبینن تو وبشون تنبیه شدن و دیگه لینک نمیشن.

بچه ها به خدا خیلی شرمندم به خدا اگه بدونید چه وضعیتی دارم هر روز کلاس کلاس کلاس کلاس. چقد دلم تنگ شده بود برای اینجا و شما. میخواستم دیروز بیام براتون بنویسم که کلاس داشتمو بعدشم . انقد روزام خوب میگذره که مثل این پیر زنا همش میگم خداروشکر. باید بیامو براتون بنویسم تازه عکسم انداختم.

عرض سلام مجدد و خوش آمد گویی به خودم و تمام دوستان عزیزی که لینک شدن . همگی بودین و دیدین که بوق بلاگ منو تحت فشار گذاشت . و نمیتونستم بیام وآپ کنم . وگرنه من تو خونه خودم نشسته بودم کاری به کسی نداشتم که . مث بچه خوب و آروم چند وقت یه بار می اومدم و یه آپی میکردم و میرفتم . به هر حال بوق بلاگ یه کاری کرد که خودم با پاهای خودم ترکش کنم . امیدوارم با میهن بلاگ دوستای خوبی برای هم باشیم . امتحانامم که تموم شدن و نتیجه شونم بد از آب در نیومد.

نه گریه آرامت می کند . نه فریاد آرامت میکند . آنجاست که با چشمانی خیس . رو به آسمان می کنی . ! گاهی تو را بزرگ. می بینم و گاهی کوچک. این تو نیستی که بزرگ. این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور .

خسته ام من امانت دار خوبی نیستم. مرا ازمن بگیر مال خودت من نمیتوانم نگهش دارم. سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴. جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴.