ஜ ๑ قلب شیشه ایஜ ๑.

بیایید ایمیل های جالب و خواندنی خود را به اشتراک بگذاریم. پدرم با چه دقتی دارد. مادر مهربان من از صبح. شستشو کرده هر چه را بوده. تازه وقت غروب هم مادر. تا بپوشیم روز عید آن را. بنابراین او به خود قبولاند که سوزان دوباره با اتوبوس به محل کارش برود. اما حتی فکر کردن به بیان ا.

که به ما بوسه های چسبناک می دهند. که بر روی سنگ ها می پرند و پروانه ها را تعقیب میکنند. از پشت سیم های خاردار به عکاس ها خیره می شوند. که هرگز روی کف اتاق با کفش های نو جیرجیر نکردند. که در سرزمین هایی به دنیا آمده اند که. ما حتی حاضر به مردن در آنجا هم نیستیم. ما دعا می کنیم برای بچه هایی. که برایمان بغلی از گل نرگس می آورند. و آوازهای خارج از نت می خوانند. که برای ماهی قرمز وتنگ بلور مراسم دفن اجرا می کنند. که بی دلیل درآغوشمان می گیرندو.

عشق مهر صفا محبت دوستی. لبخند زدی و آسمان آبی شد. شبهای قشنگ مهر مهتابی شد. پروانه پس از تولد زیبایت. تا اخر عمر غزق بی تابی شد.

نوشته شده در شنبه 12 اسفند1391ساعت توسط سمیرا. حوصله ات که سر می رود. من در بی حوصلگی هایم با ت. نوشته شده در یکشنبه 14 خرداد1391ساعت توسط سمیرا. دوست برادریست که خودمان انرا انتخاب کرده ایم. نوشته شده در شنبه 13 خرداد1391ساعت توسط سمیرا. را عادتی ساخته ام! نوشته شده در پنجشنبه 11 خرداد1391ساعت توسط سمیرا. در برابر کسی که به خودت. نوشته شده در پنجشنبه 11 خرداد1391ساعت توسط سمیرا.