شرکت تکثیر و پرورش آبزیان استان مرکزی اراک تلفن کارگاه اراک- ایران 09186004.

از روزهایی میگم که همیشه واسم برفی بوده روزهایی با دونه های بلوری سفید که همیشه دوستشون داشتم روزاتون برفی. سهشنبه 18 شهریورماه سال 1393. کجایی جوانی که یادش بخیر. سلام به خودم اینجام عجب خاکی گرفته. تاریخچه رو نگاه میکنم واسم سیاه و سفید میشه که اوووووووو چکارا که نمیکردیم چه کارت اینترنت هایی که نبود حالا چی شده ولی دوسه بار تلاش کردم تا بتونم رمزشو یادم بیاد واردشم. الان سرکارم گفتم گذری یاد ایام کنیم که از اینجا سر در آوردیم. فعلا تا یاد ایامی دیگر.

خبر نداشتم از دل ادما. چه بی بهونه خنده رو لبم بود. کاری به جز الک دولک نداشتم. بچه بودم به هیچی شک نداشتم! بچه بودم غصه وبالم نبود. هیشکی حریف شور و حالم نبود. بچه که بودم اسمون ابی بود. حتی شبای ابری مهتابی بود. حتی شبای ابری مهتابی بود. خاطره های خوش رو دست من موند. تا اومدم چیزی ازش بفهمم. جوانی اومد اونو با خودش برد. بچه بودم غصه وبال نبود. هیشکی حریف شور و حالم نبود.

بعضی هیزم ها می سوزند تا گرمایشان به دیگران زندگی دهد. بعضی هیزم ها خود سوزی می کنند تا مبادا دیگران را به آتش خود بسوزانند. بعضی هیزم ها فقط خود را می سوزانند. در تنهایی خود می سوزند.

نوری که روشن می کند دل های تیره و تاریک مارا. بعد از مدت ها دوباره باید بگم سلام. با قلبی نو و با روحی نو. دقت کردین که همیشه شروع خوبه. انسان همواره داره سعی می کنه که خودش را از بند تکرار رها کنه پس می تونه بایسته و یه نگاه به اطرافش بکنه و بعد. پس سلام به تازه شده ها.