Date Range
Date Range
Date Range
کشتی مسافران را بر عرشه داشت. در حال گردش و سیاحت بودند. کشتی با حادثه روبرو شد و نزدیک به غرق شدن و به زیر آب فرو رفتن. روی عرشه زن و شوهری بودند. هراسان به سوی قایق نجات دویدند. ام ا وقتی رسیدند دریافتند فقط برای یک نفر دیگر جا مانده است.
تا به رشته ی سخن درآورم. تا ز نای جان بر آورم. گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست. مردمی که رنگ روی آستینشان. جلد کهنه ی شناسنامه هایشان. من ولی تمام استخوان بودنم. لحظه های ساده ی سرودنم. شانه های خسته ی غرور من. تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است. کتف گریه های بی بهانه ام.
٠ Ƹ Ӝ Ʒ ٠ دلتنگی های من ٠ Ƹ Ӝ Ʒ ٠. چشمانم را با امید می گشایم تاشاید با خورشید چشمانت روشن شود. اماسایه ای جز تاریکی نمی بینم. می دانم که نمیخوانی اما من می نویسم . می نویسم تاشاید کلمات مرهم قلب شکسته ای باشد که جزعشق نخواست. چه سخت است قدم گذاشتن و رفتن در این راه که می دانی برگشتی نیست ولی هم چنان پاهای خسته ات می رود . می رود تا نا کجا و یارایی نخواهی یافت! اما در این تاریکی غم روشنایی خواهی یافت. که بال می گشایی! وتو به نور خواهی رسید.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
ارسال شده توسط پیامهای محبت. آنکه خون دل من ریخت ز بیداد و برفت. ارسال شده توسط پیامهای محبت. من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی. که پیر می فروشانش به جامی بر نمیگیرد.