Date Range
Date Range
Date Range
چقدر سخت دستم به تو می رسد. چقدر دور در من جای میگیری. چقدر احساس تو بی صداست. حالا که تاریکی چشمانم را می فشارد. دستانم نرمی روز بودنت را نمی بیند. حالا که تابستان گرم دم خانه مان افتاده. حالا که پاهایم بی سبب راه می روند. دفتر اشتیاقت را برایم پر پر کن. تا سزاوار در تو خلاصه شوم. تا سایه افتادنم چاک تارکت باشد. یک وجب شاید اندازه ای.
حرفهایم را با سکوت فریاد می زنم. نوشتم که بخوانی و بدانی. آمدم تا دوباره از تو بنویسم از تو و خاطرات تو! نمی دانم چرا . دلیل نوشتن را نمی دانم! ولی من باز گشتم . باز هم نمی دانم چرا . نمی دانم آن چیست که اینگونه مرا در هر سویی که هستم. باز هم به سوی تو می کشاند! گویی که نقطه ی شروع و آغازم شدی! آغاز حرف و پایان سخنم تویی! گویی همه ی راهها به تو ختم می شوند! در هر سمتی به هر راهی می روم تو در انتهای آن قرار داری! تو نا خواسته دلیلم شدی! با دستهای ک.
دلهره ترسید و رام شد. ظ ; جمعه ٢۸ اسفند ۱۳۸۸. همی گویم و گفته ام بارها. بود کیش من مهر دلدارها. پرستش به مستیست در کیش مهر. میان دل و کام دیوارها. چه فرهادها مرده در کوه ها. چه حلاج ها رفته بر دارها. بهین مهر ورزان که آزاده اند. بریزند از دام جان تار ها. به خون خود آغشته و رفته اند. چه گلهای رنگین به جوبارها. فریب جهان را مخور زینهار. که در پای این گل بود خار ها.
دوست داشتنی ترین خونه دنیا. ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ. ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳ ﺮﺩﻡ . ﻣﺜﻞ ﺩﯼ , ﻣﺜﻞ ﺑﻬﻤﻦ , ﻣﺜﻞ ﺍﺳﻔﻨﺪ. ﺍﻣﯿﺪﻡ ﺯﯾﺮ ﺑﻬﻤﻦ ﺳﺮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻩ . ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘنی ﻏﻤﮕﯿﻦ. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘ ﺮ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺗﻢ. خیلی ها حسرت داشتنش را داشتند . حسرت خانواده ای را می خورم که. می شود کنار تو ساختش اما. تو هر روز از من دورتر می شوی و. زیاد دم دست هم نباش.