دستم بوی گل می داد. مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند. اما هیچ کس فکر نکرد که شاید یک گل کاشته باشم. ღ ღ هتل کتاب ღ ღ. اکسترم م های یک احساس درجه فرد.

این کلمات درد و دل اند. درد و دل من با کاغذ ها. به دنیای دست نوشته های من خوش اومدین. ممنونم که به سرزمین آرزوهام قدم گذاشتین. یک استکان سکوت از دریای دل. انه شرلی دختری در رویاهای مرتفع من. هر شب من و خیال و تنهایی. آنه شرلی دختری از سرزمین خیال. انه شرلی دختری از ژرف ترین اعماق افکارم. خاطرات یک بانوی خون آشام.

خرداد عجیب و غریب نود و چهار . گاهی از تکنولوژی بیزار میشوم . یک ماه و چند روز پس از نود و چهار.

با تو سخنان بی زبان خواهم گفت. خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه. گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه. هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه. بر دوش تو نهاده شود باری از گناه. بالا گرفته ام سر خود را اگرچه عشق. یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه. دارند پیله های دلم درد میکشند. باید دوباره زاده شوم - عاری از گناه -.

1662;نجشنبه ٢٢ امرداد ۱۳٩٤.

بنویس اینطور نیست دلیل بیاور و استدلال کن. بنویس وجه مشترک این روزها با آنوقت ها چیست. از هرچه تغییر کرده است برایم بنویس. از آهنگ مورد علاقه ی این روزهایت بگو.

مادرم به دلیل آریتمی قلبی تو سی سی یو بستری بود به لطف خدا و دعای شما دوستان عزیز منتقل شد بخش تا اینکه برگه ی ترخیصش امضا شد به امید سلامتی همه ی بیماران. انشاالله به تک تک خواسته هاتون برسین.