مینا گلی و تربچه جون. دکتر جون و سلمان گلی. برنامه های مامانای شهریور 88. دوست دارم مرتب بیام و حسم رو بنویسم اما شرکت خیلی سرم شلوغه خونه هم که در خدمت گل خانم هستم . عاشقانه دوستت داریم نازنین مامان نازنین بابا. غم انگیز ترین روز مادرانه من.

مرداد 93 تابستان قبل از پیش دبستانی. از مهر امسال باید بری پیش دبستانی باورم نمیشه انقدر زود به اینجا رسید هم خوشحالم هم نگران اخه زیادی. وابسته شدی و اصلا نمیخوای دور از ما باشی امیدوارم برای رفتن به مدرسه اذیت نکنی . میذاشتمت مهد اما من هنوز بر این اعتقادم که این کار درست نیست و البته که تو بچه بد قلقی شدی و کمی. برای اشنایی با جای جدید و افراد جدید اذیت میکنی و گاهی واقعا کلافه ام میکنی نگران این رفتارت هستم. انتخاب کنم و امیدوارم مناسب باشه . این چیزایی که تو بازار هست چ.

شب یلدا شده باز بچه ها خبر خبر. ننه سرما دوباره برمیگرده از سفر. میشه از رو دامنش گوله گوله پنبه چید. بابا امشب خرید آجیل و هندونه. ننه جون کنار نت نیشینه قصه میگه. سه ماهی مهمون ماست میره تا سال دیگه . بس که این بچه شیطنت کرد هنوز چند ساعت نگذشته برگشتیم . حماد هم به جمع دارندگان سیم کارت و تلفن همراه پیوست .