پدر و پسر رفته اند خرید میوه و سبزیجات . و من همچنان با خودم تکرار میکنم نخواهم کرد . 302- باران را دوست ندارم. و بدتر از آن زمانی بود که بعد از باران آفتاب میشد و خط سفیدی که از خشک شدن آب روی مقنعه سیاه دیده میشد . بدتر از آن زمانی بود که مقنغه را بر میداشتم و موهایم به کف کله ام میچسبید . مدتها بود دوست داشتم به .

سال تحویل - نوروز 92. امسال علی خیلی ذوق کرده بود. تو چیدن هفت سین کلی کمکم کرد. تخم مرغای سفره رو خودش رنگ کرد. کلی هم از شوکولاتهای روی سفره خورد. اینم علی که تازه از آرایشگاه اومده. همش میگفت موهام رو مدل دایناسوری کوتاه کنین! آخرم که اومدیم خونه این مدل رو قبول نداشت و میگفت دایناسوری نشدم! برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید. ظ توسط مامان علی جون نظرات . علی جون آشپز میشه! این روزها خیلی سرم شلوغه و کمتر وقت میکنم اینجا عکس بزارم.

مادرانه هایم! تولدت مبارک نازنین دخترم. دخترم یک ساله شدنت مبارک. خدایا شکرت که ما رو لایق داشتن این نعمتت دونستی . خودت مواظب دخترمون باش . روزها و شبها از پس هم میگذرد. گذر زمان با رشد کردن تو چه زیبا به نظر میاید. را لحظه ای با دنیاعوض نخواهم کرد. با مهری به نام مهر مادری .

کی فکرشو میکرد تو هفت ماهت بشه . دارم بزرگ شدنتو میبینم غلتیدنتو پا خوردنتو رو پا ایستادنتوغذا نخوردنتو ریزه میزه موندنتو نخوابیدنتو حرف زدنتو هر چند نمی دونم چی میگی. به مناسبت وزن اضافه کردن لباس سایز 1 پوشوندم آخه از بس که سایز صفر پوشیدی از رنگ و رو رفتن همشون. آخرین باری که نوشتم شروع کولیک بود و الان به نظر میرسه که داره کم میشه. لباس نو خریدم واست بوووس چقد بهت میاد.

فکر نکنم برای اشپز خوبی شدن کلاس رفتن لازم باشه. سر سوزن ذوقی و شور و حالی برای پختن کافیه . پخت و پز من بیشترش تجربی هست و از سر شوق. رویایی که به تنهایی می سازمش و با دیگران قسمتش می کنم. به خاطر این حس خوب خوشحالم که زنم و به خاطر همه ی احساسات خوبی که هرگز یک مرد نمی تونه اونا رو تجربه کنه مگر اینکه! مگر این که یه آشپز باشه! .

اينجا باغيه كه در اون به ثمر رسيدن ميوه زندگيمونو مي بينيم. پسر عزیزم یازده ماهگیت مبارک. محمدم گل خوشبوی من میوه دل من. موقع دد رفتن دم د.