Date Range
Date Range
Date Range
کودکی از برف هم سفیدتر است. بابا اومد حال مامان هنوز خوب نشده بابا از داروخونه یه چیزی براش خرید و رفتیم خونهء مامانی. هنوز چند دقیقه از رسیدنمون نگذشته بود که مامان مثل آدمایی که خیلی ترسیدن بابا رو صدا کرد و بعد با صدای خنده و شادی بابا فهمیدیم خدا دعاهای منو شنیده و به ما یه بچه داده. خدایا ممنونم دعاهامو شنیدی و اجابت کردی امیدوارم قدمش مبارک باشه. نوشته شده در تاريخ دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۱ توسط پارسا عباسی. روز دوم عید بابا برگشت کرج به خاطر اداره و عمو رضا ما رو برد فرودگاه تا بریم تبریز.
عشقم اینه زندگی مون .
چشمانم مرا از دیدار محتمل تو فریب می دهد. چه تلخ می گذرد روزگار بی تو. جای تو خالی است . تو نبودی که ببینی بهارت چه زیبا و شکوفا شده. تو نیستی ببینی هنوزم غمت تازه و باورنکردنی است. زمستان تو را از من گرفت و من در همین فصل سرد. کسی جای تو را نگرفت. هنوز خالی ام و فسرده. روزی که تو هبوط کردی. برشانه هایم از بوی باران تو. و مرا تا انتهای پرواز فراخواند. با تو مست پرواز شدم.
نامه های من به خدا. گاهي چيزاي خوبي پيدا مي شه. يا رب ز شراب عشق سر مستم کن. وز عشق خودت نيست کن و مستم کن. از هر چه بجز عشق تهيدستم کن.