چشمان من , چشمان توست , همان چشمان سیاه. کاش هیچگاه بزرگ نمی شدیم . در خانه نه صدایی هست و نه حتی نگاه سردی! زیر لب .

ظ روز پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳٩۱. با سلام امروز یه مطلب جالی در کتاب معاد شناسی ایت الله طهرانی خواندم حیفم اومد این مطالب رو براتون نزارم بخونیدش چون خیلی جالبه تو ادامه مطلب هست.

پرنده ی آسمان پرواز کن. که تمام قلب ها به سرت می نالند. چرا که هیچ کس همچون تو نخواهد خواند. چه شیرین می نماید دیدن بالهای نقره فامت. هر قلبی را به شعف وا می دارد. چرا که هیچ کس چون تو نخواهد یافت. ما که هستیم و نیاز. سرما معشوق تو نیست . آفتاب شهریور تو را بازمی گرداند. گرت خوی من آمد ناسزاوار. تو خوی نیک خویش از دست مگذار.

دلم برای اینجا تنگ شده بود. وای که چه دورانی بود چه روزایی بود. همشون گذشتن و این نیز بگذرد. راستی لانسلوت عزیز ممنونم از دهاعای قشنگت. واقعا ازت ممنونم دوست خوبم. روزمرگی هایم را با تو. هرچه گفتم نه درست است.

تنهايي رو واسه سكوتش دوست دارم. من باتک تک سلولام حسش میکنم. حتی صدای پاشو هم میشنوم. قدمت سبک ودلت سبز سبز.

بوسه اختراع طبيعت است براي هنگامي كه كلام قادر به بيان احساسات نيست. انتقال وب به آدرس جدید! دوستان عزيز به اطلاعتون مي رسونم اين وب به اين آدرس منتقل شده. منتظر حضور گرمتون در وبلاگ سخن و شعر. در ضمن من يه دخترم و اسمم هم ريحانه هستش. روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين او و. سجاده اش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هي چرا بين من و خدايم فاصله.

ديگر با آن چشمان اشك آلودت به من نگاه نكن. داغ دلم را تازه مي كني. نمي خواهم دوباره پشيمان شوم. هيچ وقت آنطور كه مي گفتم عاشق نشدم. و من دلم را به همين ستاره هاي چشمك زن خوش كردم. كه با شمارش اين چراغك هاي بي مصرف.