چهارشنبه 12 خردادماه سال 1389. نمیدونم دختر 12 ساله ی مرضیه برای مادرش چه تدارکی دیده بود! نمیدونم روز مادر رو چطور میگذرونه. امشب شب اول دیدار مرضیه با معشوقش است. چه زود به دیدار معبودش شتافت. دستور نماز لیلة الد فن.

پس روش مفیدتر این بود که هر کس پول خودش را بردارد و منتظر دست و دلبازی افراد گروه نماند.

تنهایی احساس مثبتی است احساس وجود خودواحساس اینکه چنان با خودی که نیازی به دیگر کس نداری. بی کسی بیماری دل است و تنهایی التیام بخش آن. از دل من تادل تو.

شب شعر عاشورایی با عنوان غزل حماسه. روز ٥ شنبه ٩ آذر ماه شب شعر عاشورایی در سالن سرای محله ایوانک برگزار میشه. شرکت کنندگان باید اثر خودشون که ترجیحا در مورد عاشورا و هویت انسانی هست رو. به صورت تایپ شده برای داوری و شعر خوانی تحویل بدن. استاد پرویز بیگی حبیب آبادی. با شعر خوانی دوستان خوبم. و سایر دوستانی که به بنده لطف دارند و به این جمع دارن اضافه میشن.

تا مبهوت کهکشان قدرتش شوم و در خورشید لطفش ذوب شوم. تا همة دل و جانم فنا شوند و لبیک گویند به ندایش. تا که مردن را در این دنیا تجربه کنم و در محشر مشعر سرگردان قضا و قدرش باشم.

باز هم اين عاشقانه سهم ديوار است. خانه ای از جنس ایمان. قبر من هنوز از تو می سوزد. میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش. يکی از کلاغ ها مرد. بوی خوش تو هر که ز با. از يار آشنا سخن آشنا شنيد.