خدایا تمومش کن این بازی اعلام نتایجو. اون وقت یک جهنمی دیگه اضافه میشه. از زمانی که بچه بودم از انتظار منتفر بودم. میدونم همه بدشان می آید اما برای من یک چیزی بودی ورای همه انزجارات. جوری که همه فک و فامیل و مدرسه و دوست و آشنا می دانستند که من نباید منتظر باشم وگرنه وایلاست از دیوانه گی یک بچه لوس و شیطون. حالا قضیه این دل کوچولوی ما آنقدر مایه آزار روحم شده که بریده ام.

عروس فصل برفي از دیار نخل و دریا. سال نو مبارک عزیزای همراه. من قبل از سال نو یه سفر به سریلانکا رفتم و طی 11 روز تقریبا 14تا شهر و روستا رو گشتم بسیار عالی بود و تجربه جدیدی به دفتر تجربیات سفرم افزوده شد قبل از سفر بابام خیلی نگران بود که برم و برنگردم اما خاطرشو جمع کردم که من فکر مهاجرت رو از سر به در کردم و به جاش یه عالمه سفر برم و تجربه کسب کنم . سفرهامو بیشتر کنم و کیفیتشونو بالا ببرم. شنا یاددبگیرم و مهارتهای بقا در طبیعت رو بیشتر بیاموزم. فعالیتهای خیریه رو بیشتر کنم. یه هنر جدبد یاد بگیرم.

دلنوشته و گاه نوشته های یک پدر برای دخترش. نوشتن بعد از 6 سال! سلام به همگی دوستانی که دیگه نیستن. بعد از مدتها اومدم یکسری به وبلاگ بزنم یاد اون روزهایی که منتظر میشدیم کامنتهای همدیگه رو بخونیم افتادم. شدیم! حتی دیگه فیسبوک هم قدیمی شده! الغرض نیایش خانم ما بزرگ شده و الان 14 سالشه و اسمش به یاسمین زهرا تغییر پیدا کرده. نیلا خانم ما هم امسال پیش دبستانی رو تموم کرده و اسم اونم شده نازنین زهرا.

دخترکم ده ساله شد! همنفس و همراه روزهای شادی و دلتنگیم. ده سال تمام روزهای زندگیم را در او حک کردهام تکتک لحظات بزرگ شدنم! در پستوی خاطراتش میتوان به وضوح روند رشد مرا دید. ممنون که هستی دخترک بازیگوش من. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده. در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از. و هاپو سگ گدای گوشه خیابان.

تمام شعرهای جهان پشت پلکهایت منتظرند. بالاخره درست شد وخوشبختانه آرشیو من صحیح و سالمه. ممنون از بلاگفا خسته نباشید. هرچه بلعیده دارد بالا میآورد. همین که دریا آرام گرفت. که دو گیلاس سرخ همزاد به دوگوشش آویخته بود. و به ناخنهایش برگ گل کوکب چسبانده بود.

دستکش پائیزی بافتنی دست بافت. باور های قطعی من . باور های مردد من . ترکیب آتش و باد! دست بافت های من. زیرزمین خانه ی من ۳. زیر زمین خانه ی من ۲. زیرزمین خانه ی من ۱. خسته ام از تجربه های تکراری. شروع میکنم به بو کشیدن هوا . نفس های عمیق میکشم! عاشق بشوم . بیشتر از بهار! قلبم بکوبد به قفسه سینه ام و هی بهانه بگیرم! .