گر شعله های خشم وطن زین بیشتر بلند شود .

باد از مخالف استبا آفتاب بتاب. ذهن بشر به خاموشی نکشان ای نابشر. شخصی را به جهنم می بردند. در راه بر میگشت و به عقب خیره میشد. خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است. امیر برگشت و دید هیچکس نیست . دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ. زن جوانی در سالن ف.

این عکسی است که فضاپیمای وویجر از زمین گرفته است. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می دهد. کارل ساگان فضانورد آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است.

در هق هق کلاغها! و سوزشی در عمق لبخندت. مثل نسیم سپیده دم فوریه. ظ توسط میثم باقری فر نظرات . وقتی نفست بریده بریده میشد. و گوش روزنامه ها زنگ میزد. پر ایهام تر از شعر من. که جا ماند در ایستگاه ماقبل تو. ظ توسط میثم باقری فر نظرات . دلم شور تورا می زند. حالا که آفتاب ولرم تر است. حالا که شال گردنت را جا گذاشته ای.