هفته او ل مرداد 1392. هفته او ل خرداد 1392.

خورشید خانم یه مانتو خردلی کوتاه. یه شال طرح دار هم باهاش ست کرده. از دوستاش هم خواسه ازین به بعد. خز ترین حرف متداول بین پدر مادر های جدید. بین دوستان و آشنایان ما کلا دو نفر رو بچه هاشون اسم متداول و معمولی گذاشتن. بقیه همه تو فاز اسمای خاص بودن به قول خودشون.

ز پیش حادثه پای پس نکشیم. فردا نگاهت را برایم پست کن. یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن. از آواز سنگین سکوت شب پر است. نمیدانم آن سو برای تو. من اینجا جنگلی را برایت به آتش کشیدم. تا به بیرون زنگ نزنیم. ما از درون زنگ زده ایم .

وقتی جزیره نشینی فریاد می زند. اشعار و ترانه های رشاد عقیلی از جزیره ی قشم. درود بر همه ی دوستان. از جزیره ی زیبای قشم. سردست هوای این زمستان سردست. این فصل چه بی حساب غم پروردست. باور مکن این چهره ی گلگون مرا. زردست تمام تار و پودم زردست. از اینهمه ادعای مردی مردم. چیزی که در این شهر نمانده مردست. در غربت اگر ناله کنم حرفی نیست. در شهر خودم اینهمه غربت دردست. فریاد از این سکوت باید سر داد. خورشیدد زمان زبیم جان شبگردست.

منو گل باغ شکوفه های اطلسیم. پشه ها از همه جا فراری اومدن تو آستین من. اندازه قلم متن جدید پرشین بلاگ . گور پدر گرمای تابستون و شلوغی تهرون. بدون مقدمه قیافه من تو بانک وقتی چکی پاس نمیشه,. بعد از یک هفته حرص و جوش. و تلفن مکرر به صاحب چک. قیافه من بعد از پاس شدن چک. آغو ما امروز یه چیزی دیدی.

گاهی خوب است آدم بداند وقتش رسیده دست بکشد و رها کند . و قبول کند که جنگیدن بس است. گاهی باید بگذاری سرنوشت بیاید روزگار خودی نشان بدهد. و همه چی دست به دست هم دهد تا اوضاع رقم بخورد. در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است. امروز را شادتر خواهم بود. و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد. جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد.

آدمی که فقط میخواد با اخلاص زندگی کنه. صلح آرامش رفاه شادی آرزوی من است برای همه. جمع بندی سی و یک سال. آن بیست و سه نفر. سلام به دفترچه ی مجازی ام. با پوزش از دوستای عزیزم که کامنت گذاشتن. چندماه دیگه سی و دوساله میشم. سخت ترین کار دنیا با اخلاص زندگی کردنه.