Date Range
Date Range
Date Range
مردی که حتی خودش نیست. ده مهری شدم به خوبی تو. چیزی نمی گویی و بی اینکه گفته باشی می دانم. می روم کنار پنجره و بغض می کنم. روم می نشینم پشت مانیتور و با صدای عهدیه گریه می کنم. می خواهم برای تولدت متنی. صدبار می نویسم و پاک می کنم. وبلاگ و برش می دارم. می نویسم غمگین از آب درمی آید.
کویری ام که تکه ای از زمین را خاکستری کرده ام. نقدی تند و بی پرده بر وضعیت کنونی انجمن های شعر و مجریان آن. تکه ای از رمان نویسنده ای هستم. هفته او ل تیر 1389.
تقدیم به سیدالذاکرین مرحوم سید محمد جواد ذاکر طباطبائی. به مناسبت نهمین سالگرد درگذشت سیدالذاکرین مرحوم سید جواد ذاکر. مثل همیشه باز بغضی سرد دارم. مثل همیشه چند بیتی درد دارم. می خواهم از یک بنده ی شاکر بگویم. من باز هم می خواهم از ذاکر بگویم. من پای ذاکر با کسی شوخی ندارم. مداح ماندن کار هر کس نیست امروز. مداح باید کوه رنج و درد باشد. مداح باید مثل ذاکر مرد باشد. باید بپوشد غیرت و غیرت بخواند.
دانشكده فنی و حرفه ای پسران. من مدیر اجراییام مدیر سیاسی نیستم. خبرنگاران قشری که ناشناخته ماندهاند. آکادمی سیار هنر در شیروان با استقبال هنرمندان آغاز به کار کرد. مهدی پسری که پوستش هر روز میمیرد تصاویر.
روی زمین جا ندارم! آنونس فیلم کوتاه میخ! آنونس این فیلم کوتاه و حتما تماشا کنید. خود فیلم اواخر شهریور آماده میشه. نوشته شده در ساعت تنهایی توسط دیوانه محمد. نوشته شده در ساعت تنهایی توسط دیوانه محمد. دیدنش خالی از لطف نیست.
خدا از رگ گردن هم به ما نزدیک تره. RaiN وبلاگ قشنگ و خوب حامد و میلانو. چند نمونه از آثار من. خدا از رگ گردن هم به ما نزدیک تره. سه شنبه 9 تیر 1388. اگه یک روز تنها شدی. اگه دیدی بغض کردی ولی دلیله گریه کردن پیدا نمیکنی. بدون دل خدا برات تنگ شده می خواد صداش کنی . سه شنبه 9 تیر 1388. نگاهم را اشک می کند و.
دلم برای من تنگ شده بود جلوی آینه رفتم مثل همیشه تو بودی. تو بشرویه ی خراسان به دنیا اومدم. شهر مجازی زبان و ادبيات فارسی. انجمن شعر و ادب بشرويه. دوست عزیزم هیوا حسن پور.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
El pasado 5 de junio, con motivo del comienzo de la novena a San Basilio, actuó en la Parroquia San Basilio la Camerata. Este evento contó con el auspicio de la Municipalidad local y la coordinación del Museo Municipal. Exposición del artista visual Roberto Aguero. El pasado 12 de febrero de 2011 se ralizó.
Je me présente Alcaman, de mon vrai nom Pierre-Emmanuel.
Mi bici y la ciudad. En ese momento a la misma altura, al pie de aquellos cerros,mis ojos aceptaron ver esta realidad inmensa y sorprendente, sin palabras me dejo, solo el silencio, la quietud interna y el respeto a lo infinito, inesperado.
Miércoles, 8 de julio de 2009. De nuevo ese sentimiento tan raro -no se que nombre ponerle- que llena mis días de un tan idealizado si. Pero algo que no se entiende es como esperar un si cuando ni siquiera lo cuestionamos. Estoy seguro de que a todos les paso una vez o mas. Ella entra, sin quererlo, con su ternura y su inocencia, abriendo una puertita a tu imaginación, Esa imaginación tan inmediata, que inventa romanticismo por donde jamas lo hubo.