خاطرات من و همسرم از دور دستها. سلام به همه دوستای خوبم ممنون از اینکه من رو مورد محبت قرار دادید و کامنت های زیادی واسم گذاشتید. متهمه جون ممنون به خاطر این همه لطف و محبتت عزیزم. ایران خیلی خوش گذشت روزای خیلی خوبی رو سپری کردیم به طوری که اصلا متوجه نشدم این چند وقته. چه جوری گذشت و وقت اومدن فرا رسید. هنوز نیومده دلتنگم خیلی سخت میگذره امیدوارم به زودی تموم. بشه و برگردیم برای همیشه. الان هم دانشگاه همسری هستم از بس چند روز اول که اومدیم کارم گریه و دلتنگی بود نمیزاره توی خونه. علاوه برا اینکه درخت کر.

پدرم بشدت بیمار شده و . خدا را شکر عمل خوب بود اما ترس همیشه کار میده دست آدمهای ترسو . اگر زودتر رفته بود اینقدر زجر نمیکشید . همه ۹ تا خواهر و برادر درگیر بیماری پدریم. مادر لازم الجراحی اما میگه صبر کنیم پدرم بهتره بشه بعد . ما روزها را خراب و اندوهگین میکنیم. یا روزها حال و روز ما را خراب واندوهگین میکنند.

بنام خدایی که فنا ناپذیره. سلام دوستان و یاران همیشگی. اومدم دیدم چند تا پست اخریو موقت زدم. سرانجام پس از کشمکش های فراوون و سختیای زیاد. بالاخره امسال دقیقا روز سالگرد عقدم از همسرم به صورت توافقی جدا شدم و خدارو روزی هزاران هزار مرتبه بابت رها نکردنم شکر میکنم. بماند که سر همین جدا شن تو یهفته انقدر اذیتم کرد که کاسه صبرم لبریز شد. اگرم نه که دیگه این پست اخریه.

33 - در جواب یک پیام. دلم براتون زود به زود تنگ میشه و دوست دارم بیام. از همه تون هم ممنونم که بهم سر می زنین. الان دارم با مشقت براتون می نویسم چون نت مون به. مشکل برخورده و معلوم نیست کی درست بشه. یه نفر برام کامنت گذاشته بود که چرا عکس حلوا. واقعیتش اینه که آشپزی رو دوست دارم و قبلا که. تو فکر وب و وب نویسی نبودم همش تو وب های. ولو بودم چون فکر می کنم یه. خانوم هر هنری هم که داشته باشه اگه آشپزیش.

کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم. اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم. کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را. از نگاهش می توان خواند. اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد. و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم. سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست. و شب آهسته و خسته.