چشم هایم را میبندم کور بودن را به دیدن جای خالیت ترجیح میدهم. قلبم و از جا بکنی بعدش اونو رها کنی.

๑ ๑ دختری از جنس سکوت ๑ ๑. تنهایی را ترجیح میدهم به تن هایی که روحشان بادیگریست! تنهایی تقدیر من نیست ترجیح من است. سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستای گلم. امیدوارم حال تک تکتون خوب باشه. اول از همه یه معذرت خوااااااااااااااااااااااااااااهی گنده بدهکارم به همه دوستای عزیزم که. شرمنده کردین و اومدین سر زدین به وب خودتون و با نظراتون این کلبه حقیرو مزین کردین . فرصت نشد سر بزنم بهتون. فقط اندازه ای فرصت داشتم که نظراتونو تایید کنم. راستش یه مشکلی پیش اومده که فعلا نمی تونم وب بیام.

با من بودن لیاقت میخواد. محکمتر از آنم که برای تنها نبودنم آنچه را که اسمش را. گذاشته ام برایت به زمین بکوبم. احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن. آقا پسری که به عشقت میگی بذار ببوسمت. برای یه دختر خیلی سخته یه نفر دست بهش بزنه. وقتی عشقت سرشو میندازه پایین و میگه باشه اینو بدون که براش راحت نبوده. کلی با خودش کلنجار رفته . کلی همه چیزو زیر پاش گذاشته و قبول کرده. آهای پسر ایرونی باتوام! مرد باش و به یه بوسه رضایت بده.

احساساتم نه خوبند و نه بد اما به خاطر اینکه مال من هستند اهمیت دارند. مسئول انکار دیگران نیستم . هر طور مایلند میتوانند درباره. که فکر می کنند شما اهمیتی ندارید. مرا می فهمی من تو. و همین ساده ترین قصه ی یک انسان. هم می دانی تا ابد. در دل من می مانی.

وقتی می شود فاصله گرفت بیهوده نمی جنگم.

راه برو با همین پاهای خسته ات . ا لت ماس مال دیروز بود. مال و قتی بود که ساده بودم. همین که دیگر جایت در دعاهایم. صد بار اگر توبه شکستی بازآ. همون بلایی که سرت آورد سرش میاد. همان بعضے ه ا بمانند.

دل ن وشتہ هاے یه دختر خردادی. آسمان هم که باشی بغلت خواهم کرد. همه در گوشه ی تنهایی من جا دارند. شنبه بیست و سوم آذر 1392. جمعه بیست و دوم آذر 1392. پنجشنبه بیست و یکم آذر 1392. دختره اومده بود عکاسی عکس بگیره این بنده خدا عکاسه هرکار میکرد. نمیتونست این دختر رو با کیلیپسش تو کادر دوربین جا بده. بنده خدا آخر مجبور شد دوربین و پایه اینا رو یه نیم متر ببره عقبتر.