داستان های عبرت آموز 2. پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود . تنها پسرش که مي توانست. به او کمک کند در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او. ۲حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید. تحليل شخصيت از روى نوع دوش گرفتن. یکی همچون نسیم دشت میگوید.

سوز جگرم زپشت در شد آغاز روزی که کتک خوردن مادر دیدم. با ما سخن از جنت و فردوس مگویید. ما ساکن میخانه ی دربار حسینیم. گیرم که بود عشق حسین جرم دل ما. غم نیست که ما میثم تمار حسینیم. فردا که همه در صف محشر بخروشند. ما سینه زنان گرد علمدار حسینیم. گاهی سکوت واژه ی گویایی ست. مخلوقات ذهنی یک جوجه گرافیست. نجوای دلتنگی و تنهایی من. دلنوشته های یه عکاس کوچولو. م حرم م حر م.

سلطان چو تویی ما غلامان تواییم. سرگشته و حیران پی دامان تواییم. میلاد توام نگار چو صبح سحر است. ما ریزه خور سفره رضوان تواییم. دستی بگشا محبتی تازه نما. ما منتظر حضور احسان توییم. شاهد به فدای تو شود آقاجان. ما مفتخریم جزء گدایان تواییم. نوشته شده در ساعت توسط شاهد. من مست تماشای تو هستم. من خاک کف پای تو هستم. پروانه صفت دور وجود تو بگردم. عمری به تمنای تو هستم. تو پادشاهی من چو گدای سر راهم. در فکر عطایای تو هستم. جز درگه تو جای دگر راه ندارم. قابل نبوم تا که دهم جان به فدایت.

من افتخارمیکنم وقتی هنوزلباس مشکی محرم حرمت دارد. من افتخارمیکنم وقتی بحث حلال وحرام دربین جوانان مهم میشود. من افتخارمیکنم وقتی شماره ی پاسخگویی به سوالات مذهبی رادردردفترچه ی. اعیادوتسلیت شهادتهای ائمه ی معصومین افتخارمیکنم.

عالمی در ره تو حیران است. هرچه در اینجاست از من برای اوست. به بهانه بودن به خاطر نماندن. با نگار در دیار یار. نت نوشته های یک دختر میکروبیولوژیست. قلم فرسایی به شیوه من. یادداشت های یک طلبه بازیگوش. بهترین های خود را به دنیا ببخش. ولی مطمئنم یه روزی میام دوباره. برایم چون رقص ابرهای پرشور آسمان شعر بخوان.