با دیدن بعضی صحنه ها نه حق داری حرف بزنی. نه حق داری گله کنی. چون به تو ربطی نداره. چون دیگه مال تو نیست. کسايي که باهاشون يه رنگ بوديم و پشت سرمون هفتاد رنگ عيدشون مبارک. اشک چشمانش را پر میک.

بودنم در آغوش مردانه ات است. جز تو و عشق تو. چت روم پی ام سی. را تج ویز مے کنم . چی ز مهمے ست . و میدونے اون یہ همدم خوبیہ واست. وقتے میدونے ڪہ میتونے بهش اعتماد کنے. وقتے میدونے اون از صمیم قلب دوست داره.

مکانی برای رفع خستگی! حقیقتی ک بهش رسیدم. من پیشنهاد بهتری برایت دارم فقط یکم صبور باش. مردم سرزمین من چقدر مهربانند.

خدایا چرا دلم هیچ جوری شور نمیزند برای نیامدنش. نقاب خندانی که بر چهره دارم! سیل اشک هایم تو را با خود ببرد. و باز من بمانم و تنهایی. با دیدنت باز هم لرزید. نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی. آدما نباس دوست پیدا کنن. وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی. وقتی نمیتونی درد و دل کنی. یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی. و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت. هی بغض تو گلوت گیر میکنه. آدما باس همیشه تنها بمونن.

دوشنبه بیست و دوم اردیبهشت 1393 a. از این پس این گونه بنویسییم. یکشنبه سی و یکم شهریور 1392 a. که دلش هوای بچه اش را کرده. ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد. سه شنبه پنجم شهریور 1392 a. سه شنبه بیستم فروردین 1392 a. در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. تخت او در کنار تنها پنجره ی اتاق بود.

به علت مشکلات وبم من تصمیم گرفتم وبم رو منتقل کنم. 1583;وشنبه ٧ امرداد ۱۳٩٢. پرشین بلاگ بامن لج کرده. ببخشید برای آپام خبرتون نمیکنم. اگه میدونید حتما بهم بگید. 1740;کشنبه ٢٥ فروردین ۱۳٩٢. این شعرها بروند به جهنم. دیوانه ی آن لحظه ام . زیر سرم دست وپا میزند.