رباعی ها و دوبیتی هاي محمد جواد. افتاده برایم اتفاقی از عشق از باقی اتفاق ها بی خبرم. از این همه بیزاری در باور من. از این همه دلمردگی وخسته شدن. از این همه زخم برتنم مانده . بیهوده نپرس خنجرت را توبزن. نخ سيگارو دستايي كه سست است . كسي شايد تو را بوسيده در باد و يا موهاي تو رقصيده در باد تمم مردم اين شهر مستند گمانم عطر تو پيچيده در باد محمد جواد. شما را دعوت مي كنم به خاندن.

نوشته شده در سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰ ساعت 14 توسط HB. مقاله ای از خسرو خسروی. نوشته شده در سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰ ساعت 14 توسط HB. تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود. و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند. همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند. و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند. نوشته شده در شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰ ساعت 10 توسط امین. مي خورد بر بام خانه.

هنوز هم دیوانگانی پیدا می شوند که زنجیر توهم پاره کرده و برای من پیغام های خیالی بیاورند! بله می شناسمت عزیزم شما متوهمی بیش نیستی. آخر ندا هم بی ندا میشود.

اینجا فقط منمو من و احتمالا هم مدارم. با من باشید ولی حرمت سفره رو نگه دارید. اینجا از همه چیز بردارید ولی بیرون نبرید. رسم مهمان بودنو زیر پا نذارید. وب سایت رسمی استاد بابک بیات. وب سایت رسمی حمید حامی. علي ايليا و كافه ديدارش. وب سایت رسمی سعید شهروز.

هر يك از دايره جمع به راهي رفتند. ما بمانديم و خيال تو به يك جاي مقيم. مي كنم به آن تنهاي بزرگ.

دیگر به هیچ قرصی اثر نمی کنم. می دانم با اینکه می توانم کم کم همه چیز را به حالت قبل برگردانم اما باز هم خیلی چیزها تغییر می کند.

ته مانده های یک مرد. به ناگاه صدای نفسی و گرمای تنی مرا معطوف به خود می سازد . راه خود پیشه کن .

میترسم از روزی که این احساس ازم دورت کنه . حس نیاز من به تو بیرحم و مغرورت کنه. این مطلب رو حتما بخونین. امکان جدیدی رو به وبلاگ اضافه کردم و اون هم عضویت در خبرنامه. روی یک تکه کاغذ بنویسی.