مثل حرفی که صد دفعه خط خورد . یه خونه ی کهنه رو به روی کلاس 402. دائم از پنجره بهش زل می زنم و به مفاهیم جهانم فکر میکنم. آنهایی که ویران شدند و از نو ساختمشون از بقیه محکم ترند! تاریخ پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ ساعت به قلم نیلوفر.

بعداز مدتها دوری باز اومدم. بایک مسافر کوچولو که الان 9 ماهش شده که سر فرصت عکسش رو برا تون میذارم. البته من روزهای سختی رو گذروندم اما حالا خدارو شکر حالم خوبه. فعلا تا بعد خدا نگهدار. سلام سلام صد تا سلام. بعد از مدتها تونستم بیام و ی سری به وبم بزنم. تواین مدت هم مشغله کاریم زیاد بود وهم به خاطر این مسافر کوچولو. حالم خیلی بد می شد , آمپول وسرم و. راستی از ابراز محبت خیلیا هم ممنونم که میگن همینه دیگه طبیعیه.

باید یه بار دیگه سر بزنم به خاطرآتم . با یه اسلحه پ ر! یه بار دیگه انتخاب کنم . کی بمونه و کی بمیره! تو میمیری . با تیر خلاصی که خودم شلیک میکنم بهت! و برآی ه آخرین بار دعا میکنم . فرو می برم حماقتم را که دوستت داشتم. من به مردی وفا نمودم و او. پشت پا زد به عشق و امیدم. هر چه دادم به او حلالش باد. غیر از آن دل که مفت بخشیدم.

Ƹ Ӝ Ʒ دل نوشته های یک من Ƹ Ӝ Ʒ. بعضی حرف ها و خاطره ها رو دل آدم سنگینی می کنن . برای سبک شدن گاهی باید به قلم و نوشتن پناه برد . بعد از یک هفته . یهو دلم خواست بیام اینجا. این یه هفته ای که گذشت به کل استراحت کردم! کلاسارو تعطیل کرده بودیم و به نظر موقعیت خوبی میرسید واسه درس خوندن. ولی امان از این جوگیری های زود گذر که به ثانیه نکشیده دود میشه میره هوا! با خودم قرار گذاشته بودم کلی برنامه ریزی کرده بودم که بشینم کل هفته رو درس بخونم.

خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم. اربعین حسینی بر شما عاشقان حسینی تسلیت باد. آسمان دلم به گریه افتاد. به عهدی که باهات بستم. ای آسمان دریاب تنهاییم را.