ღ ღاهای دنیا نگاه کن ببین عاشقترینمღ ღ. ღ ღ جایی باید باشدღ ღ. 1662;نجشنبه ٢٦ آبان ۱۳٩٠ توسط ღ ღ عاشق همیشگی تو ღ ღ مهربونی . غیر از این کنج تنهایی! تا آدم گاهی آنجا جان بدهد! جان میدهد ب رای جان دادن . ღ ღدوستت دارم ღ ღ. 1662;نجشنبه ٢٦ آبان ۱۳٩٠ توسط ღ ღ عاشق همیشگی تو ღ ღ مهربونی . آسمان را بنگر که بعد صدها شب و روز.

سپس در قسمت نظرات به ما اطلاع بدين تا ما هم شما رو لینک کنیم. با کليک بر روي آيکن زير عاشقانه را در گوگل محبوب کنيد. عزیزان و شاعرانی که مایل به عضویت در نویسندگی. مستمر و درج شعر و. یا در موضوعات مندرج در این سایت هستند از طریق فرم درخواست عضویت. مشخصات خود را برای ما ارسال نمایند . سایه ی دستی اگر ضامن احوال ماست. خاک ره بی کسی ست کز سر ما بر نخاست.

چه خوش دادی جواب من! تصور چیدن وسایل دو تا بچه تو اتاقهای کوچک آپارتمان های امروزی بسیار سخت است. بخصوص اینکه مستاجر هم باشی. فکر این که سر سال آیا می مانی یا اینکه آن همه اثاث اضافی را باید جابجا کنی. من اما سر سال نشده فهمیدم رفتنی ام. تازه آمده بودیم به این خانه گفت می خواهد خانه اش را بفروشد. راه افتادم دنبال خانه! از این بنگاه به آن بنگاه. دلشکسته از اطرافیانی که می دیدند و می توانستند و کاری نمی کردند. بماند! دیوار خالی بالای تخ.

عزیزترینم این روزها حال خوشی نداری و ندارم . اونشب دکتر بعد از تزریق آمپول تاکید کرد تا ۲ ساعت هیچی نخوری حتی یک قطره آب. تا خونه بی حال و بی رمق بودی حتی نا نداشتی شیطونی های معمول تو ماشین رو انجام بدی و فقط چشمای ناز و بی حالت رو به خیابون دوخته بودی . از وقتی رسیدیم خونه نوای آب آب. مختارنامه از تلوزیون پخش میشد و خدا فقط میدونه تو دل پر آشوب من چی میگذشت . نه به خاطر حال نزار و معصومیت چشمات . نه به خاطر ارادتی که به حضرت علی اصغر داشتم و دارم .

تو در چشم منی هر جا که هستم. اومدم نشستم پشت پ سی بنویسم. مث همیشه ک دلم می خاد چیزی رو بنویسم ک هر چقدر سعی کنم نمی تونم با کلمات بیانش کنم. ولی هر کاری کردم اونقدر حرف توو دلم بود ک نتونستم جمع و جورش کنم و بنویسم. حتی الان با چشمای خیس. روزایی بوده ک وقتی ک شاد بودمم نوشتم. ندونم ب خاطر داشتنت شادم. یا در حسرت نداشته توام.

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی. سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستاي خوب و مهربونم . دلم براي همتون تنگ شده بود . اين مدت چند تا مشكل اساسي داشتم كه نتونستم پست بزارم . اوليش مربوط ميشد به خود بلاگفا كه برام باز نميشد نه از خونه نه از محل كار و دوميشم برميگرده به مشغله كه باعث و باني اصليش جناب آقاي ارين خان هستن . فعلا رفتم ويزيت دندونپزشكي قبل از بارداري كه اگ.

Dar entezare ye fereshte to barone fereshteha. هر روز آدماي زيادي به دنيا مييان. هر روز خدا اين همه فرشته رو از آسمون رحمتش براي ما ميفرسته. و من مي خوام تو اين بارون فرشتهها اونقدر دستم رو به طرف پروردگار مهربونم بالا. تا آخر يه قطره بارون. تا اون روز خدا جونم بدون اونقدر التماست ميكنم. و اونقدر در خونهات رو به صدا درمييارم تا جوابمو بدي. يه حس قشنگ يه نور اميد ته دلم هست كه بهم ميگه فرشته آسمونيت تو راهه.

بدون تو بهانه ای ندارم برای زنده بودن! بود آیا که در میکده ها بگشایند. گره از کار فرو بسته ی ما بگشایند. سلام خواستم بگم من همچنان منتظرم و زندگیم یه نواخته خبری هم نیست. خیلی درمونده شدم و اعصاب درست حسابی برام نمونده دعام کنید لطفا. وقتی مدیریت وبلاگمو باز کردم . فکر نمیکردم این همه کامنت داشته باشم . گفتم شاید فراموش شده باشم . راه تازه ای روبرومه . بعدا میام بیشتر توضیح میدم. به همه دوستای گلمم سر میزنم . اینجا همه چی در همه. چه زیباست به خاطر .