وقتی آدم در شرف این است که دلش می خواهد بترکد . خورده شکسته هاش بریزد . مشكلي نيست اگر مهم نباشد . وقتي براي آني كه مي گويدرفیق همه راه هست ولي وقتي دلم شورش را مي زند وقتي نگرانش. انتظاري براي من آدم باقي نمي ماند .

دلم دنیای خوب میخواد . یه روز شیرین! یه روز سرشار از ام یدم. یه روز نومید نومیدم! یه روز پ ر دین و ایمونم. یه روز از دین گریزونم! یه روز دنیا رو دوست دارم. یه روز از هستی بیزارم! یه روز ش کر خ دا میگم. یه روز بش ناس زا میگم! چقد خستم از این دنیام. نمیدونم که چی میخوام! دلم دنیای خوب میخواد. روزای بی غروب میخواد! چقدر س.

سپتامبر 29, 2011 بدست vivavida. صبح به سختی از خواب پا میشی با فحش و بدبختی و ناله میری سر کار یا دانشگاه . میرسی سری کار اونجا هم اصولا با کلی آدم باید سر و کله بزنی . همه چی بوی گه می ده به نظرت! حتی اگه خیابون تمیز باشه! .

امیدوارم حال همه خوب باشه منم که جز دوری شما ملال دیگه ای ندارم. متاسفانه یا خوشبختانه وبلاگ نویسی داره به فراموشی سپرده میشه لاجرا فعالیت منم تو این وبلاگ خیلی کمرنگ تر شده. دوستای خوبی از گردش در فضای مجازی نصیبم شد تا جایی که اتفاقات مهمی رو تو زندگیم رقم زد. دو ماه پیش سفر زیارتی بودم خیلی دوست داشتم این وبلاگو به همون مناسبت آپ میکردم ولی .

ک میخوان مال اونا باشی ولی خودشون. آدم ها لالت می کنند! بعد هی می پرسند. چرا حرف نمی زنی! این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست. تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من. در آن لحظه که هیچ کس نیست با من از تو می گوید. ولی درد من از این است که دیریست باران نمی بارد.

حتی حاضر نیست حروفش بهم وابسته باشد . و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد. اگر روزی دلم گرفت یادم باشد. اینجا خیلی وقت است که دارد خاک می خورد.

نگاه ات محکومم می کند! نگاه ات محکومم می کند. زمزمه هاي دلتنگي من بعد از مدتها سکوت تلخ. من آدرس خدا را گم کرده ام. چقدر زود دیر می شود. فدایت شوم دل بی پناهی. از ناکجا آباد تا غریب آباد. این پایان من است! بی تاب بودی .

باید که خوشبختی را زندگی کنم. می خواهم مرا بزرگ شده قبول کنید .