نگاه , پلک , دنیایی دیگر و اشاره ها. صدای پای بهار می آید! جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید.

توی رویای دلم یه عکسی بود. وقتی که چشم به ایینه می زدم. تایه روز پشت غبار ایینه. چهره یه روح اشنا دیدم. قدیما دلم می گفت یه تک سوار. یه روزی به قلب من سر می زنه. واسه خستگی یه عمر من. اما این چهره توی ایینه. الانه داره نگاهم می کنه. با نگاهی مهرتون و بی صدا. انگاری داره خمارم می کنه. می گه پاشو غصه رو بذار کنار. بسه عمری گله و خستگیات.

وبلاگ عشقولانه ی من و عشقم. عشق بر ما حکم سنگینی نوشت. گفته شد دلداده ها از هم جدا. وای بر این حکم و این قانون زشت. سلام اين وبلاگ تعطيله شايد براي هميشه شايد براي مدتي شايد شايد شايد. عشقمون هم تموم شد تموم شد تموم شد تموم شد. سلام به همه ی دوستان گلم. اومدم فقط بگم امروز تولد هستیم هست.

مهربونه مشکل آدمهای مهربون اینه که جذاب نیستن. آدمهای جذاب اهمیتی نمیدن که مهربون باشن یا نه. اما تمام آدمهای مهربون سعی میکنند جذاب باشن. مشکل اینه که آدم همیشه یکی از اینهاست. و من با این شبیخونهای بیشرمانه و شومی که دارد مرگ. بدم می آید از این زندگی دیگر. خدا را با شکسته تر دل و با خسته تر خاطر. نهادم دستهای خویش چون زنهاریان بر سر.