Date Range
Date Range
Date Range
توشوخی شوخی توچشمام نگاه کردی ومن جدی جدی گفتم دوست دارم. در روزهای تنهایی تنها نام تو ارام بخش خاطرم بود. من به یاد تو هر شب برایت چراغی روشن می گذارم. تا در شب های برفی راه خانه ام را گم نکنی و برای. پذیرایی از تو سبد سبد خاطره و محبت برایت روی میز. میگذارم و سیب های سبز و سرخ کال و رسیده را از. تک درخت عشقم برایت می چینم تا بفهی تمامی. وجودم از ان توست و حاضر هستم برایت تمامی جاده های. انکه باز هم به انتظارت در شبهای برفی بنشینم.
سرو ناز شكسته ی من. به خدا اعتراض وارد نیست. سرونازت شکسته تر شده است. درود پیروزی ,درود استقلال. چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده. نقدی بر من در انجمن ترانه فریاد. خرید کیف پول آلوما والت.
شب سردی است و من افسرده. راه دوری است و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. می کنم تنها از جاده عبور. دور ماندند ز من آدمها. سایه ای از سر دیوار گذشت. غمی افزود مرا بر غم ها. فکر تاریکی و این ویرانی. بی خبر آمد تا به دل من. قصه ها ساز کند پنهانی. نیست رنگی که بگوید با من. اندکی صبر سحر نزدیک است. هر دم این بانگ برآرم از دل. وای این شب چه قدر تاریک است.
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن. خیال کردم در ساحل دریا با خدا قدم می زنم. در آسمان تصویری از خدا دیدم همه جا دو. رد پا دیدم یکی از آنها از آن من و دیگری جا پای. به روی شنها نگاه کردم دیدم که گاهی فقط یک رد پا می بینم. اینها که در سخت ترین مواقع زندگیم بوده. توی ادرارت هم که گلبو.
تنهاترین تنها در این تنهاییم.
بيش از عشق بر تو عاشقم. چشامو بستم تا نبینم قلبت سهم کی داره میشه. از پشت فرسنگها فاصله آمدم. اما این بار آمدنم رنگ دیگریست! رنگی از جنس رویای تنهایی! آمدم ولی نه برای ماندن. مثل تو که هیچگاه آمدنت از جنس ماندن نبود! می روم و برای همیشه در حوالی رویاهای تنهایی خودم در دوردست می مانم. همانجا که عشق رنگی از هزار رنگ دارد . و در آخر رنگی از جنس تنهایی. میروم و به تو قول خواهم داد هیچگاه جای خالی حضورم را احساس نخواهی کرد! و دیگر جوان نمیشوم.
جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار که اثرانگشت خداوند بر همه چیز هست. لطفااا نگران فردایت نباش . خدای دیروز و امروز . خدای فردا هم هست . ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرنهاست که خدایی می کند. اعتماد کن به خدایی او . و قتی با خانواده هستی لبخند بزن. چون خیلی ها در آرزوی خانواده هستند. وقتی میری سرکار لبخند بزن. چون خیلی ها در آرزوی پیدا کردن کار هستند. وقتی سالم و تندرستی لبخند بزن. وقتی زنده هستی لبخند بزن.
نمیدونم چه اندازه براتون مهمه.
قلب عالم امکان پر از غم است. سالي که بي ظهور تو تحويل ميشود. خود جشن ماتميست که تجليل ميشود. امسال نوبهار شروعش به ماتم است. زیرا كه قلب عالم امکان پر از غم است. باید که پاس حرمت زهرا نگاه داشت. سالی که فاطمیه و نوروز توأم است. منم در سفره دارم هفت سین را. ولی توأم شده با داغ زهرا. بود سین نخستین سیلی کین. به روی مادرم با دست سنگین. ببین بر سفره سین دومم را. که سویی نیست در چشمان زهرا. بگویم سین سوم تا بسوزی. که مادر سوخت بین کینه توزی.
سلام من محمدم متولد آذرم هنرجوی رشته ی الکتروتکنیک. به همین دلیل هم این اسمو برای وبم گذاشتم. امید وارم از وبلاگم خوشتون بیاد. فاصله به معنی جدایی نیست. اتل متل توتوله این پسره سوسوله. نوشته شده توسط محمد در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱. وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و. نوشته شده توسط محمد در سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۱.