من از عشق بارون به دریا زدم. بعد مدتها بیای ببینی اخرین پستت برای ماه رمضون پارسال باشه . خیلی وقته حوصله وبلاگمو ندارم شاید م وبلاگم حوصله منو نداشته باشه . گاهی تصمیم به حذف داشتم . اما دلم نیومد این کلبه مجازی که باهاش خاطره دارم و خراب کنم . ترجیع بند ترانه فصل بارون زده. چقد خوبه این فصل بارون زده. تو نزدیکی و عطر تو بامنه. دعا میکنم روبه احساس تو.

رفتنت مانند کشیدن ناخنیست بر تخته سیاه دلم گوشهایم را میگیرم . نمیخواهم صدای قدم هایت را که از من دور میشوند بشنوم تو رفته ای و از تو تنها خط خطی هایت را دارم . تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب وقتی زندگی با عشق همدم.

یه جورایی اینجا بازار شامه! بسم الله الرحمن الرحیم. و إ ن ي ك اد ال ذ ين ك ف ر وا ل ي ز ل ق ون ك. ب أ ب ص ار ه م ل م ا س م ع وا الذ ك ر و ي ق ول ون. إ ن ه ل م ج ن ون و م ا ه و إ ل ا ذ ك ر ل ل ع ال م ين. اینو ساختم واسه سرگمی خودم و سرگرمی شمایی که داری میبینی. واسه این که لحظه ای خوش باشیم و دقایقی با هم همراه باشیم. زورتونم نیاد نظر بدین یه نظر دادن یه ثانیه هم نمیشه. خوب ندادی که حسابت جداست معلومه تنبلی و از ایل و تبار خودمونی ها.

سلآمتی روزی که به مآمآنم بگن. نگاه ک رد ن به آلبوم ع کس روی یه ع کس میک نی م کث. ولے تو فاز لاو ל. مهم نیس بزآر بخووواب ל. میخون ל وآس خودشوל لالایے. نه که بگל چق د.

با کسانیکه در زیر باران با چتر هستند نباید سخنی از عشق زد. به نام نامیرایی که همیشه زنده است و مرگی در او نیست. به نام نامیرایی که باران را آفرید. به نام نامیرایی که باران سادات را آفرید. مینویسم در اینجا برای خودم و . از این به بعد بضی پستام ادامه دارن.

به کلبه ستاره تنهایی خوش اومدین. قبلا از کامنتایی که میذارین کمال تشکر را داریم. برای دیدن مطالب قدیمی تر در منوی سمت چپ به قسمت Archives مراجعه نمایید. وقتی خدا دست هایش راازپشت روی چشمانم گذاشت. ازلای انگشتانش انقدرمحو دیدن دنیاشدم که فراموش,کردم. ازاینکه میبینم بزرگی چون تو. همواره مرازیرنظردارد وهرگز فراموشم نمیکند سخت به خود میبالم.

مطالب جالب و خنده دار. آپلود رایگان عکس و فایل. بانك پروژه و پایان نامه دانشجویی.

لعنت به ای همه حس خالی نبودنت. لعنت به ایم همه فاصله ای که یادت را هم برد. که انتظار تو حالم را به هم میریزد. اصلا لعنت به همه آدمهای که دوستشان داری و دوستت ندارند.

ولی افسوس او هرگز نمي داند. كه او را دوست مي دارم. ولی افسوس او هرگز نمي داند. به برگ گل نوشتم من. تو را دوست می دارم. ولی افسوس او گل را. به زلف كودكی آويخت تا او را بخنداند. به مهتاب گفتم ای مهتاب. سر راهت به كوی او. سلام من رسان و گو. تو را من دوست می دارم. ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزيد. يكی ابر سيه آمد كه روی ماه تابان را بپوشانيد. صبا را ديدم و گفتم صبا دستت به دامانت. بگو از من به دلدارم تو را من دوست مي دارم. ولی افسوس و صد افسوس. ز ابر تيره برقی جست. دگر با خود كنم نجوا.