Date Range
Date Range
Date Range
صبرت که تموم شد نرو . تنت را من تکان دادم. که ریزد از لبت چیزی. نفسهاي تكه تكه ام از تو لبريز شده. انگار ديگر نه جايست و نه مجالي براي ماندن. بايد رفت بايد جاري شد. بايد تا كرد صفحه زمان را. بايد گريخت از ميان خطوط موازي و يكسان.
امیدوارم که همیشه لحظه هاتون پر شادی و آرامش و برکت باشه. اینجا من هرازگاهی حرف دلم رو میزنم یا حرفایی که دلم بخواد بزنم. فقط واسه خودم نه واسه هیشکی. ماه رمضون امسال زودتر از پارسال تموم شد. ولم که نمیکنی حتی اگه من خواستمم ولت کنم تو نذار.
حمیده هستم 26 ساله از تبریز . آشپزی رو دوس دارم ولی شیرینی پزی رو بیشتر از آشپزی هر چقدر هم که سخت باشه برام مهم نیست . شکر خدا همسری دارم که دست پختم رو دوس داره و ازم حمایت میکنه . هر غذایی که درست میکنم چاشنی اصلیش عشق هست . عشق به همسرم و به زندگی ام. امیدوارم با استفاده از این رسپی ها تو روزای شاد زندگیتون کنار خانواده خوبتون شریک باشم. دوستای دنیای مجازی اگه از مطالبم استفاده کردید لطفا آدرس لینک رو بزارید تا در پل صراط گیر نکنید.
دوستی فصل قشنگی است . دوستی فصل قشنگی است . پر از لاله س رخ . دوستی تلفی ق شعور من و توست. دوستی رن گ قشنگی است. به رنگ خ دا . دوستی ح س عجیبی است . می ان آفت اب و آب. کمی عش ق ببار ! ک اش می شد .
همه چيز هست براي تنها نبودن. من دنبال کسي هستم براي باهم. بودن دلخوشي من زمزمه کردن نام. توست زير لبهايم ميترسم آن را هم. از من دريغ کني آهسته در گوش. خيالم بگو با دل من ميماني. عشق رقصیدن به ساز کسی نیست! باش تابمانم وبمان تا نمیرم. با تمام وجود خدا را صدا بزنیم. با م رگ ت ویرانم کردی.
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. این روزها دیگر کسی یاد شما نیست. دیگر کسی ذکر لبش آقا بیا نیست. ترسم عزای مادرت آید ولیکن.
به کسی نگین نمیخواد کسی بدونه. حیاط بیمارستان امام رضا شلوغ بود . و هر بخش یه ساختمون جدا . به توصیه های بابا فکر میکردم. شما که بنت الهدی بودی .
ت نهآے ت نهآ . اونو פ כر ا تآق بآز ڪ نے. هرچقבر سعے مے ڪن ґ ح رف بزنґ تآ خآلے. بآزه ґ مے بین ґ تآ. هر روز بیش از پیش مرا בر.
On est à Fairy Tail la guilde qui ne connaît pas le sens du mot stop! On est à Fairy Tail la guilde qui ne connaît pas le sens du mot stop! Tous les mages de Fairy Tail vivent avec quelque chose en eux. Une cicatrice,ou bien la peine. Tous les mages de Fairy Tail vivent avec quelque chose en eux. Une cicatrice,ou bien la peine.
من اواره ام شهر الفت. دلم بارقه ای از غم گرفته است و من با همین دل امده ام تا نگاهت تسلایی باشد بر دل زنگار. زرورق شکسته ی دلم به قامت و قداستت قسم میخورد که تنها بهار زندگی در نیکی تو لبریز گشته. تو میتواند این کشتی طوفان زده را به ساحل امن ارامش رهنمون سازد. و تنها صفای توست که صفای قلبم را به دیدگان اسمان. نیازم تنها دستان گرم توست تا دستان سرد مرا به هرم نیکی ها گرم سازد و غم بی تو بودن را.
Dans Ce M0nde N0iir Et Blanc,. Tu as une voiture rapide. Et Quand On Part de Rien, On A Rien A Perdre. Abonne-toi à mon blog! Le passé Darling, Le passé.