شعری از بیژن نجدی بشنوید با اجرای من. ام پی تری پلیر صفحه نمایش دار. از خواب ترم کبوتران را بردار. از فصل هزار وچندم تاریکی. یکباره تمام داستان را بردار. همواره سگرمه توی هم هم هم هم. یکباره کشیده تر کمان را بردار. در سینه ی من اگر جهانی رویید. از ریشه بیا و آن جهان را بردار. نگذار رها شوم در این بیهوده.

این چین بزرگ روی پیشانی ماست. آسایش ما مثل پریشان بودن. کانون ادب جمع پریشانی ماست.

یک تلگرافچی با سیگنالهای ناقص. یک تلگرافچی با سیگنالهای ناقص. اتاق هشت یا بعبارتی سلول شماره ۸ فیلم کوناهی است ساخته فیلمی کوتاه از James W. نقدی بر فیلم کوتاه اتاق شمارهی هشت room 8. آشنایی با اصول داستان نویسی. دانلود کتاب اصول کلی در نوشتن داستان کوتاه. شش اصل طلایی داستان نویسی. دانلود کتاب اصول کلی در نوشتن داستان کوتاه.

ما با فریادی از قالب خود بر آمدیم. ماخنده کنان به رقص برخاستیم. ما نعره زنان از سر جان گذشتیم. کسی را پروای ما نبود. مردی را به دار آویختند. کسی به تماشا سر بر نداشت. از قالب خود بر آمدیم. شمارا به احساس خودم در شهر مترسک ها دعوت می کنم. سرد و بی حس خدا. در آغوشی که هیچ گرمایی ندارد. می میرد سلول های خوبی. و پیر می شود دختری در ذوق. که لباس عروس بر تنش نرفت. هی با کلاغ ها می پری.

سلام به وبم خوش اومدی. دوستان دنبال قالب خوشگل میباشم. لطفا هرکی میتونه کمکم کنه. فآصل, میوفت, . ی وقتایی هست ک کسی رو بآ تمآم وجودت دوست. می خوآی کنآرش باشی . لحظه ای هست بعد بوسه. و روح ت مشغول مزه مزه کردن طعمی ا ست که چشیده. لحظه ای ه ست بعد بوسه. که پیکرها کمی از هم فاصله می گیرند. آن چ شم در چ شم ش دن.

فکرمی کنم آمده بودی وقتی رفته بودم برایت گل بچینم از باغچه خودمان که اسمش همسایس هم سادس. به فکرهام که نگاه می کنی خنده ات می گیرد حتما توی این پست. نمی دانم اما من کلی گریه کردم قبل از نوشتن و لابد بعدش هم کلی می خندم به ریش وسیبلی که با ذغال کشیده ام به هر حال ریش و قیچی دست شماست دوست عزیز. من تنها مسئول چشم شما هستم نه دستتان. راستش را بخواهید این روزها انگشتی به کاسه سرم هی ناخونک می زند و ناخودآگاهم هی جار می زند به شرط چاقو. مرا در این امر خیر یاری کنید.