بوی تو را حس می کنم. نوشته شده در ساعت توسط M. ضمیر غایب شعرهای تازه ی منیH! نوشته شده در ساعت توسط M. قد بلندت را سایه سر میکنم. که وقتی خودشو توی آغوش عشقش جا میکنه. بدونه که سایه مردش روی سرشه. نوشته شده در ساعت توسط M. اون برات یه چیزی تعریف میکنه . ولى تو فقط نگاش میکنی . فقط میشه حس کرد .

سیاه مشق نوشتی خدا به دفتر من! که هیچ طالع بینی نخوانده اختر من. گمان کنم که به هنگام رنگ کردن شب. قلم زدی به ورق های سبز دفتر من. سیاه بوده فقط رنگ بوم تقدیریم. چو آسمان شبی بی ستاره بر سر من. تمام قصه ی عمرم به خانه اش نرسید. کلاغ در شب تاریک و سرد باور من. ببخش بنده ی غمگین خود خدای عزیز. سیاه شد غزل از شیشه ی مکدر من. در خاطر من نقش سرابی دل شاد.

دنیای شاعر ها دنیای بی رحمیست. کبوترانه باز آ به آسمان جانم. طلوع خنده پژمرد به سرزمینم ای دوست. بیا که غم رسیده به مغز استخوانم. شهاب واره ی من گذشتی و پس از تو. سیه به تن کشیده تمامی جهانم. به این خوشم که ماندند کنار من پس از تو. جنون و غم دو یار عزیز و مهربانم. نه باغبان دلسوز نه بستر بهاری. شبیه برگ زردی به دامن خزانم. و مرده پیش چشمم غرور ارغوانم.

از ترس به گوشه ایی پناه می برم. سراسر دلشوره و دلهره چرا که. ع ج ل ل و لی ک الف ر ج کوفیان. اسامی مقدس حضرت مهدی عجل الله در دیگر ادیان وکتب آسمانی. إ ل ه ی ع ظ م ال ب لاء و ب ر ح ال خ ف اء و ان ک ش ف ال غ ط اء و ان ق ط ع الر ج اء و ض اق ت ال أ ر ض و م ن ع ت الس م اء. و أ ن ت ال م س ت ع ان و إ ل ی ک ال م ش ت ک ى و ع ل ی ک ال م ع و ل ف ی الش د ه و الر خ اء الل ه م ص ل ع ل ى م ح م د و آل م ح م د. و لذا قسمتی از اسامی م.

به صرف چند شعر و تابلو خوش اومدید. مثل هم صحبتی صحبت رنجور از من. مثل یک زمزمه از کنج سه تار افتادی. ر نگ ناز از تو و یک گوشه ماهور از من. بی تو انگار که دیگر شده لبریز سکوت. چهچه بلبل و هم ناله تنبور از من.

كه حس صبحدم را قلقلك ميداد. نور به قد قامت مي شتافت. ناگاه شكفتم به وسعت شعور. باران اوج اقتدا را نشانه مي رفت. در اين ميانه من بودم وتو. كوچك ترين شكوفه بي تاب قطره ها. برخاستم تا آخرين لحظه هاي بي تو بودن را. به خواستن هاي پي در پي ات گره بزنم . که با آرزوی آغوشش خواب.

از بس دل دیوانه ی من غرق خروش است. آتشکده ای شعله ور از مخزن جوش است. حیران شده ام از قفس تنگ جدایی. تا کی دل من در غم تو خانه بدوش است. از روز ازل قسمت ما خون جگر بود. در هر نفسی کودک دل باده فروش است. گلخنده بزن بر غم این دیده ی خونبار. باران طرب آیه ی اعجاز خموش است. در کوچه ی بن بست دلم شوق رهایی ست. راهی بنما حنجره ها زخم ی وحوش است. فریاد دلی غمزده معراج تمناست. کو شانه ی مهری که جهان اسب چموش است. یک شب بسراپرده ی احساس طلایی. بنما گذزی در قدمت حلقه بگوش است. من عاشق دل دل زدن خاک کویرم.