Date Range
Date Range
Date Range
تو یکی از روزای بهار با صدای ویبره ی گوشیت بیدار میشی چون شماره رو نمیشناسی گوشیت سایلنت میکنی و مشغول کارای روزانه ات میشی تا زودتر بری کتابخونه و به بدبختی های درسیت برسی . یه صدای آشنا با حرفایی که رنگ و بوی جدیدی داره . و از اون روز زندگیت به کل عوض میشه! یهو شوکه میشی. با این که خوشحالی ولی از خودت بدت میاد که چرا زودتر اقدام نکردی و تا الان وقتت هدر دادی .
جهت شفاف سازی دوستان تازه وارد این پست تا مدتی بالا میمونه. من همسر از 2شهر با فاصله ی 100کیلومتر هستیم که. و اسفند 91 هم علوسی کردیم! خونه ی عشقمون تو شهر همسر واقع شده. اما از دی 92 بخاطر شغل جدید همسر که تو شهر ماس خونه ی مامانم اینا ساکن شدیم تا زمانی که یا بهمون انتقالی بدن برگردیم خونه ی عشقمون یا اینکه همینجا یه خونه بگیریم زندگی 2نفرمون 2باره شروع کنیم.
وانمود کن من را نمی بینی. یهو زد به سرم! .
کاش می ش د همه ی س کوت -ام را برای ت بنویس م . تا ببینی این مثنوی نانوشته . روی میز میزنم! همیشه همینطور بوده ام ناخن هایم از تا یه حدی بلند میشوند . منظورم همان ویت ر است! هات هات هات . و لبانم را روی لبش میگذارم. عمدی من باشی ! لبانم را روی لبانت بگذارم.
چقدر اینجا سوت و کوره. فکر میکردم فقط منم که دیگه کمتر میام ولی حالا میبینم همه یه جورایی کم پیدا شدن. من که هنوزم عاشق نوشتنم و خونه مجازیمونا دوست دارم امیدوارم بقیه هم کم کم مثل قدیما حضورشون پررنگ بشه و بیشتر با هم باشیم.
ღღ فینقیلی و فسقلی ღღ. اجی بزرگه و داداشی کوچیکه. خاطره ی من و امیرمهدی. روزهای شکلاتی آتنا و سعید. بوته های وحشی درد من. با وجود پیشنهادهایی که از سمت دوستان و خانوادم شده اما هنوزم تنهام و به عشق زهرا نفس می کشم. الان قلبم سرد سرد شده.
دوستت دارم و این تمام من است. برای عشقم و دوستایی که از یاد نمیرن! اینجآ ادامه میدم. خاطرات زندگی مشترک ما در سال ۹۱. نوشته شده در یکشنبه ۳ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت توسط ρяίηсεѕѕ аяzалεн. خدارا مے دهم سوگند برعشق. هرآن خواهے برایت آن بماند. کہ چشم دشمنت حیران بماند. تمام فصل سالت عید باشد. چراغ خانہ ات تابان بماند. یه سال دیگه با همه اتفاق های خوب و شیرینش گذشت امسال خیلی سریع تر از هر سال دیگه گذشت . سالی که شاهد همخونه بودن من و عشق ابدی ام بود.
ஜ آخ رش یﮧ روز خوب می اد ஜ. تاری خ دوشنبه 22 مهر1392زی زو یا zizo. یه جسد! اما به خاطر شتابی که دارم درست زمانی که پام به خیابون میرسه یه پراید سفید با شدت هر چه تمامتر میزنه بهم. دستم درد بدی میگیره اما بی توجه به اون به مسیرم ادامه میدم. حتی بی توجه به صدای زنی که پشت سرم داره میاد و مرتب صدام میزنه.
Someone asked me if I was afraid to write my memoirs. All written by yours truly. Shops that you should visit! My Little Prince Shop.
Je suis une Fan de la légendaire Samantha Fox. Je suis une addicte des années 80. Abonne-toi à mon blog! 9829;Ma Première Rencontre.
Abonne-toi à mon blog! On se ressemble,. On se fait confiance,. Car on est de super grand ami,. Pour moi tu es comme un frère,. Pas une frère avec qui on se dispute,. Mais une frère avec qui,.
Abonne-toi à mon blog! Vous riez de moi parce que je suis différente,. Mais moi je ris de vous parce que vous êtes tous pareils. Vous riez de moi parce que je suis différente,. Mais moi je ris de vous parce que vous êtes tous pareils. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Monday, June 22, 2009 by BlankApps. There are many situations in which a diet change can alter your need for medications. For example, individuals with diabetes, high blood pressure, or high cholesterol levels of-. Ten need less medication when they improve their diets. You should be sure to work with. Your physician to adjust your regimen as needed. We wish you the very best of health.