Life must go on in Gaza and Sderot. Wednesday, March 11, 2009. The big picture and life. My friend Peaceman is still in Gaza. Once every couple of weeks the Rafah border into Egypt opens for a day or two and some people are let through. The people of Gaza are still stranded in this unbearable situation.

و خط زد آخر صفحه نوشت از اول. قفس کوچک دلتنگی من دنیا شد. هر چه غم بود در این سینه ی کوچک جا شد. لحظه ای من به نگاه تو پناه آوردم. پلک بر هم زدم و صورت تو پیدا شد. زندگی فاصله ی مستی و هشیاری بود. پیک ها خالی و دنیای خدا زیبا شد. چیزی از فلسفه ی سیب نمیدانستم. گفتم آدم بشود دخترکم حوا شد. در کلافی که تو پیچیدی و من بافتمش. گره ای بود زمان رفت و به سرعت وا شد. عشق تاوان گناهی است که باور کردم. باید این باشد و آن جمع نباید ها شد. کلاه از سر من . اما سرت سلامت و خوش باشی.

دنیایی آزاد برای همهء آزاد اندیشان. ٢٢ تیر تولد یک دختر کوچولو بود که تو صورتش فقط چشمای درشت و قهوه ای رنگش معلوم بود. 1583;وشنبه ٢٤ تیر ۱۳۸٧. با خیلی از زنها می توان خوابید ولی تعداد کمی از زنها هستند که می توان با آنها بیدار ماند. 1670;هارشنبه ۱٩ تیر ۱۳۸٧. تمام حرفام در تصویر زیر هست چیز دیگه ای ندارم بگم. 1740;کشنبه ۱٦ تیر ۱۳۸٧.

ای گشته نهان از همه از بس که عیانی. دیده زتو بینا و تو از دیده نهانی. براي انسان هيچ چيزي جز حاصل تلاش وي وجود ندارد. لغت نامه آنلاین انگلیسی به فارسی و برعکس. آپدیت آنتی ویروس مک کافی. سنگ ها سخن می گویند. قران مجید با ترجمه فارسی و انگلیسی. کتابخانه تخصصی اسلام و ایران. بانك اطلاعات نشريات كشور ايران. آخرین اخبار دروغ در مورد تاریخ ایران.

نمیخوام تو بهشت هم شب و روز حواسش به من باشه . کآش فقط یه روز مادرم. اسنیف کن خط های سفید رو. بعد از همون بالا داد بزن. دنیای ما اندازه هم نیست. ღ آلاچیق پچ پچ . بی دردان در کاخ ها طلبکار شدند. ב פ ت رےبآ غ م هآےض رب ב رے.

جوینده گوینده است و یابنده خاموش. ظ ; دوشنبه ۳ تیر ۱۳٩٢. صبح خیلی زود از خواب بلند شدم . برای خودم املت درست کردم و خوردم. بعدش یادم افتاد که نباید چیزی می خوردم. برای ساعت نه صبح وقت عمل سزارین داشتم. بعد با خودم فکر کردم که تو این چهار پنج ساعت باقی مونده غذا هضم میشه. ساک وسایل خودم و نی نی آماده بود . یه بار دیگه چک کردم که چیزی از قلم نیفته . رفتم دوش گرفتم و صبحونه برای همسرم و دخترم اماده کردم. با همسرم و دخترم و پرستا.

ازمیان یک عالم صفرو یک. از لابلای ماز هزار توی امواج. ومن با شما سخن می گویم. شما که نمی دانم صدایم به گوشتان می رسد یا نه. که نمیدانم چه مسافتی است میان مان که امواج تعریف مسافت را هم عوض کرده اند. ومن برای شماست که می نویسم. کلیه مطالب این وبلاگ نوشته نویسنده وبلاگ است و هر نوع استفاده ازآنها منوط به اجازه نویسنده می باشد. نوشته هایی که دوستتر می دارم. به کودکی که نمی خواهم زاده شود.