هستی شیرین تولد چهارده سالگیت مبارک. سلاممممممممم خوبید خوشید سلامتید دوست جونای خودمممممممممممممممممممم. دلم براتون یکذره شده بود و حسابی برای نوشتن و کنارتون بودن دلتنگ بودم. پنج اردیبهشت تولد نه سالگی وبلاگ هستی. خانوم بود و وبلاگمون نه ساله شد. امروزم که تولد خود هستی خانومه. دیدم به امید تنبل خانوم بمونم سالی دو سه تا پستم نخواهیم داشت. با دو ماه تاخیر سال نو و سال 95 مبارک.

سه سال از اون روز طلایی میگذره. نوشته شده در پنجشنبه ۹ دی۱۳۸۹ساعت ۲۱ بعد از ظهر توسط مامان آيدا. هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹.

موجبات خنده و شادی کل قوم از صغیر و کبیر را فراهم می نماید. وما هم تمام امورات مهم خودمان را کناری گذاشتیم و قصد کردیم در سال 1392 این دو امر مهم را که نتایج درخشانی در پی خواهد داشت را به انجام برسانیم. اول اینکه بدن همایونیمان که با اضافه وزن چند ده کیلیویی مواجه است را سر و سامانی بدهیم و بصورت کاملا جدی و حرفه ای به اینک ار اقدام نماییم و چربی خونمان را. کاهش دهیم ودر ضمن شا ید تونستیم با یار دیرینه مان هم خداحافظی کردیم و سی گ.

می نویسم تا بدانی دوستت داریم تا. دیدن نگاه قشنگت روح تازه ای به وجودمان بخشید و. لمس موجودی آنقدر شیرین وآنقدر عزیز که تمام دنیایمان را به پایش بریزیم. بی شک وجود تو دنیای دیگریست.

خط خطی های یه دختر چادری. ورود نی نی های دخمل ممنوع. لحظه های ما برای هو. در پیچ و خم زندگی. در پیچ و خم زندگی. یک زندگی به رنگ خدا. بنده هم چون ز ما.

کلاس سوم ابتدایی هستم بخاطر اینکه دوستان تازه ای پیدا کنم و خاطراتم را بنویسم از پدرم خواستم وبلاگی برایم درست کند الان که ساعت هشت و سی و پنج دقیقه شب است برای شروع این مطالب را می نویسم امیدوارم مرا بپذیرید و با هم دوستان خوبی شویم. ساز گل های دلم آهنگ توست. حس نکردی یک نفر دلتنگ توست. بوی یوسف می دهد پیراهنت.

منو همین که هستم دوستم داشته باش. خوب ها رو که همه دوس دارن. پس از روزها غیبت عرض شود که. طعم شربت تمشک با کیک آلبالویی زیر بارون پاییزی. شیشه ی شیرین پر دردسر. یه وب باحال واسه همه. برای وقت های تنهایی! مشترک موردنظر. آوا ملودی زندگی مامان و بابا. پنل رایگان اس ام اس. پس از روزها غیبت عرض شود که.

با گوزن زرد بیشتر آشنا شوید . عکس های مهتا در ادامه مطلب به زودی . عکسها در ادامه مطلب .

یک ماه ماموریت در سرزمین وحی. یک ماه ماموریت در سرزمین وحی. بعد از راه اندازی مرکز پزشکی مدینه تعدادی از بچه ها موندن و الباقی راه افتادیم به سمت مکه. و چه زود تموم شد.