توت توت توت فرنگی تولدت مبارک. به عید بگید بابا دست نگهدار. من لاک می زنم پس هستم. اروین نفس بابا و مامان. ماجراهای من و مادر شوهر. قند عسل مامان و بابا. دونفر و انتظار یه کوچولو. دخمل مامان و بابا انیتا. ماجراهای دنی و مامان رزی. امیر علی پسر مهربون مامان و بابا. فرشاد می گه لباس فرم باران.

دندان خوشگل سفید بلوری شدیم که تو لثه خوشگل النا نازمممم جا خوش کرده بود. دختر نازم ۴ ماه از روزی که به دنیا اومدی میگذره ومن چه شادم که تو با منی.

خاطرات من و ماه کوچولویی که هنوز. آریانای عمه دنیا اومدنت مبارک. بیشتر از این نمیتونم از. بگمبغض تلخی راه گلوم رو بسته و چیزی نمونده تا تبدیل بشه به قطرات اشکهای ممتد. طبق معمول بیخیال! می زنیم بر طبل بیعاری که آن هم .

البته قبلا هم سعی می کردی. ولی خب امروز دیگه کاملا موفق بودی و می تونستی مسلط راه بری. سال نو و تولد مهسا. اولین عید چهار نفره بودن رو پشت سر گذاشتیم. روزهایی که سرتاسرش شیرین و خواستنی و البته خسته کننده هست. صحنه ای از خانه ما.