این کلمات درد و دل اند. درد و دل من با کاغذ ها. به دنیای دست نوشته های من خوش اومدین. ممنونم که به سرزمین آرزوهام قدم گذاشتین. یک استکان سکوت از دریای دل. انه شرلی دختری در رویاهای مرتفع من. هر شب من و خیال و تنهایی. آنه شرلی دختری از سرزمین خیال. انه شرلی دختری از ژرف ترین اعماق افکارم. خاطرات یک بانوی خون آشام.

با عرض سلام و شاد باش سال جدید به همه ی دوستان و عزیزان و همه ی ایرانیان عزیز تبریک میگم. من خدمتم باعث شده کمتر نت بیام . دوستانی ک لاین دارن و میخوان تو لاینم باهم. در ارتباط باشیم آیدی لاینمو. مینویسم اگر مایل بودین ادم کنید و بگین ک. از وب آیدیتو پیدا کردم ک بدونم. ممنون از همه سال نو مبارک. امروز آرزویم را در گوش قاصدک خواندم. قبل از اینکه چون قبلی ها.

منآن خاکم که عاشق می شود. خدای من با من بمان. دل نوشته های یک دختر دلشکسته. خداوند محبت است پس به نام محبت. مردی که از کنار درخت خیس میگذرد کسی که مثل هیچ کس نیست. این بود حال و روزم. R روزای بارونی R . Happy birthday to my love.

تا شقایق هست زندگی باید کرد. منو فکر رفتن تو می کشه. تو را میستایم با اینکه میدانم تو برای من نیستی. با اینکه میدانم به وجود من احتیاجی نداری. تو را دوست دارم با اینکه میدانم روح و جسم تو متعلق بدیگری است. صدایت را دوست دارم با اینکه میدانم برای من نمی خوانی. سیمایت را دوست دارم با اینکه میدانم مال دیگری هستی.

فریب همان كسانی را خورده ایم. تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه تنهایی شایسته رفاقت باشد . ﺑﯿﺎ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﮐﻤﯽ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻧﯿﻢ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﺯﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﻤﺖ ﺑﻪ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ.

فرشت ه ه ای آسمان ی. فرشت ه ه ای آسمان ی. گلی كه داده بودم پیچ و تابش. به آب زندگانی دادم آبش. خدایا كی به درگاهت روا بود. گل از من دیگری گیرد گلابش. گفتند مراقبش باش از دستش ندهی. گفتند اگر رفت میروی فانوس به دست میگری كه برگردد. اما نامرد من تمام شهر ها را چراغ بستم.

به کسایی که تو این مدت نبودم ولی بازم مارو یادشون نرفت. 139 - خدا نگه دار مرتضی جان. صبح امروز هنرمند با استعداد کشورمون مرتضی پاشایی. روحش شاد یادش همیشه گرامی.

تمام غصه هایی ک برات خوردم را بالا میارم. یاده اون روزی ک گازش گرفتم بخیر. هیچ گاه دوست داشتن های پر دلیل را. مثلا این ها که می گویند. وقتی کسی می گوید چرا دوستش داری. و بگویی چون دوستش دارم.

در دنیای من فقط یک نفر لبخند. داستان مش حسن و کره الاغ کدخدا. روزی روزگاری در یکی از روستا ها. زندگی می کرد که همیشه به مردم دیگه. هیچ خدایی رو بنده نبود. از قضا توی این روستا. زندگی می کرد که یک. که توی اون روستا زندگی می کرد و.