Date Range
Date Range
Date Range
به نام خدایی که داشتنش جبران همه ی نداشتنهاست. الل هم صل علی محم د و آل محم د و عج ل فرجهم. 8 آجی فائزه بهروزی نژاد.
نرگس هستم متولد 20 تیر 1370. پروفایلم فعاله اطلاعات بیشتر رو اونجا بخونین. پست ها بعد از یک یا دو هفته رمزی میشن ولی هر کس رمز خواست بهش میدم. امیدوارم دوستهای خوبی برای هم باشیم. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم. فصل زیباے با هم بودט. تویی که نمی شناخت م ت. هستی شیرین زندگی مامان و بابا. آرین و مامانی و آرتین. الینا دختر دوست داشتنی من.
چرت و پرتهای یک دختر خیالاتی. خود شاهد باش كه با فرمان تو به جبهه آمديم و به فرمانت به خون غلطيديم و شهيد شديم.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد. و آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. آدمها عطرشان را با خودشان می آورند . جا می گذارند و می روند! آدمها یک روز می آیند و روز دیگر می روند. ولی در خوابهایمان می مانند! آدمها یک روز می آیند و روز دیگر می روند. ولی دیروز را با خود نمی برند! خاطرههایشان را جا می گذارند. و می روند! آدمها روزی می آیند. تمام برگهای تقویم بهار می شود . روزی می روند و چهار فصل پاییز را. با خود نمی برند! آدمها وقتی می آیند موسیقی شان را هم با خودشان می آورند . ولی وقتی می روند با خود نمی برند! .
همانا فرمان خدا اراده چیزی کند به محض اینکه گوید موجود باش پس میشود.
و ا ن ی کاد ال ذین ک ف رو الی ز ل قون ک باب صار ه م لما س م ع و الذ کر. و ی قولون ا نه ل م جنون و ما هو الاذ کر ل ل عالمین. همسر یه آدم فوق العاده شوخ طبع . کودک درونش یه پسر بچه بینهایت تخس و شیطووون 2 سالست! بالاخره کادو رو پیدا کرد ولی نگذاشتم باز کنه .
صفحه در حال بارگذاري است! لطفا کمي صبر کنيد. تنها عموی مورد قبول بچه ها. اثار باستانی و گذشتگان تاریخ مااا. دردونه حاج عمویی خان جان عزیز تفلدتون هوارهوارتا مبارک.
عزیز دلم زینب خانوم تولدت مبارک. آنقدر خاص باشی که در خانه ی خدا به دنیا آیی و خداوند برای ورودت به این جهان دیوارهای خانه اش را از هم بشکافد! آنقدر خاص باشی که در خانه ی آخرین پیامبر خدا بزرگ شوی و با دردانه ی او ازدواج کنی و اولین مرد مسلمان باشی! آنقدر خاص باشی که آیه هایی از قرآن فقط در مدح تو نازل شده باشد! بیایید به حرمت بزرگان دینمان ما هم کمی خوب باشیم.
سامانتا از وقتی یادش می آمد عاشق ژان مارک بود. سامانتای قبلی با ورود ژان مارک به زنده گی اش مرده بود و او نه تنها ناراحت بود که حتا شاید بشود گفت هر روز مشت جدیدی خاک روی جنازه ی سامانتای قبلی می ریخت. ژان مارک توی اتاقش لم داده. در این نظم تا به امروز که خللی ایجاد نشده.
بیایید در این لحظه های ناب کودکی ذهن خود را از همه چیز خالی کنیم. بیایید گونه ی خود را به شیشه ی پنجره بچسبانیم و باران را تماشا کنیم. چقدر امسال سال عجیبیه! امسال اتفاقات عجیبی برام افتاد! خدا بقیش را بخیر کنه! واقعا چقدر زود همه چیز عوض شد. اما مهم هدف هامونه که عوض نشدند.
عمو پورنگ دوستت دارم چون تو شاد و مهربونی. من صبح که از خواب پا میشم. دست نوشته های عمو پورنگ. انگار توی یه دنیای بزرگ یه دفعه یه دنیای گرم و کودکانه و شاد پیدا شد. پر از رنگ پر از نور شبیه به شهر بازی جایی که من تونستم از پله های سرسره ی. خیالم بالا برم و توی دنیای کودکی سر بخورم. جایی که دوباره لحظه های شیرین کودکی رو توی یه تاب بازی کردن. من دوست دارم تاب بازی رو تاب خوردن تو و من و تو . بزرگیم رو به دنیای کودکانه اش سپردم.