Date Range
Date Range
Date Range
لینک آهنگ امید با صدای محمد صالح حیدری. معرفی پیج موسیقی خودم همراه با کارهای اجراشده. گل پونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام تنهای تنها من مانده ام . کنار باغ نشستم به یاد تو هرباردلم رضا نشد ز تو شکایتی کنم اینباربدان که در گذر عمر رفته . دستم بگیر که محتاج یاری ام . ای نسل اسیر وطنم! ای نسل اسیر وطنم! ببار ای بارون ببار.
عشق,مادر, زندگی - - گل های پر پر شده. اشعار,مقالات,زمزمه های عشقی,طنز واندرز ها,پرسش و پاسخ, دنیای معلومات, سیاست,اقتصاد,اسلام و افغانستان. حکایت های شرین و پند امیر - 10. حکایات شیرین و پند آمیز. سال806 میلادی در کوفه به دنیا آمد وی در کوفه نشو و نما یافت. هارون و خلفای دیگر ازاو موعظه می طلبیدند. وی دارای کلام شیرین است که در بیان واقعیت ها و حقایق تلخ به کار گرفته و سخنانش از نوادر خوانده شده است.
یه کلبه ای که غروب و موج دوستش دارن. به تار موت خبر نداشتم. تف به روزگار! خاصه با لوطی جماعت. خونهش پشت امامزاده یحیی است.
س کوتم را پای نداشتن حرف نگذارید. کسی که س کوت می کند. دنیایی از همه ی حرف های ناگفته است. ش نونده ی خوبی نیافته. تو به من خنديدي و نمي دانستي. من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم. باغبان از پي من تند دويد. سيب را دست تو ديد. غضب آلود به من كرد نگاه. سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك. سالهاست كه در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم.
شیشه ی پنجره را باران شست. چه کسی نقش تو را خواهد شست. من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست. ابر خاکستری بی باران پوشانده. ابر خاکستری بی باران دلگیر است. و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس سخت دلگیرتر است. شوق بازآمدن سوی توام هست. تلخی سرد کدورت در تو. پای پوینده ی راهم بسته. راه بر مرغ نگاهم بسته. شیشه ی پنجره را باران شست. می پرد مرغ نگاهم تا دور.
ما اگر مستیم بی گمان هستیم. ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭ ﺧﻮب ﺑﻠﺪﻡ . ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﻫﺎ . ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﺧﻢ ﻫﺎ ﺩﺍﺩﻫﺎ . ﺯﯾﺮ ﺁﺑﯽ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ . ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ هم ﮔﺬﺷﺘﻢ . ﺳﺎﮐﺖ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ! ﻫمانطﻮﺭ ﮐﻪ محكم ميمانم. من که خوب نیستم امیدوارم شما خوب باشین. راستش چندتا از دوستام گلایه کردن که چرا دیگه آپ نمیکنم.
خدایا آنقدر بر پای طلب تاول نامرادی نشسته است که جز تو هیچ معبودی را سراغ ندارم. به تو پناه می آورم. بر پیامبر و دودمان پاکش درور فرست. و آنگاه که تو را می خوانم و صدایت می زنم. صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن. من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام. در حالیکه دلشکسته ونالان درگاه توام. و به پاداش تو امیدوار. ضمیر و درونم را می شناسی. و فرجام و سرانجام زندگی ام و مرگم از تو پنهان نیست.
بهار بهاری که هنوز یک کلمه هم به من اجازه ی نوشتن نداده است. بهاری خزان زده و سوت و کور. بهاری پر از عطر بهار نارنج های مادر مرده ی قبرستان. بهاری پر از بال های زخمی ه جوجه اردک های مظلوم. بهاری پر از ثانیه شمار های خسته و تنبل. بهاری طولانی به اندازه ی تمام بهار های سپری شده ی عمر. بهاری سرشار از فکر های ضد و نقیض و خواب های آشفته. بهاری که عطسه ها و سرفه ها را به پیشکش آورده. بهاری پر از مرگ ماهی های قرمز و لوس هفت سین شب عید. همان دخترک شیطان و امیدوار و بارانی این روزنامه دیواری! به یغما م.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
گرم طلای 18 در بازار.
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی. روزهای من اینگونه و شبهایم اصلا نمیگذرد.
بی هم نفس عاشق می شود. دوستت دارم کنارتوبودن واسه همیشه مبارکه گلم مبااااااااااااااااااااااااااااارکه. هفته او ل مرداد 1389. هفته او ل دی 1388. همسرم پاک باش و پاک بیا.