برای کروکودیلی که درون من رشد کرد! میشه هر جا رفتین. هر ادرسی که الان دارین و بیاین اینجا کامنت بذارید و خودتون رو معرفی کنید. من خی لیها رو میخووندم. خاموش می خووندم و بعد از خراب شدن بلاگفا هیچکس و تقریبا ندارم. فعلا ثابت لطفا کامنت مربوط به همین پست. نون و پنیر اوردیم دختروتونو بردیم. هیچ وقت فکر نمی کردم به این زودیا دم به تله بده و شوهر کنه و به همین خاطر بیشتر ذوق زده ام و خی لی زیاد غافل گیر.

جلسه در ۵ بخش برگزار شد. هدف این بود که حرفهای چند نفر با سرنوشتها و راههای متفاوت را بشنویم و از حرفهایشان در راستای پاسخگویی به دغدغهها و سوالات ذهنیمان sampleگیری کنیم.

ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز. اصولا آدمی نیستم درباره این چیزها -همین چیزهایی که الان قراره بنویسم- در مجامع عمومی صحبت کنم. ضعف دخترانه میپندارمش یا هر چی. رعایت نکنم که فلانی بفهمه دربارهش مینویسم رعایت نکنم که عرفان فلان تعبیر رو کنه از نوشتنم و بیاد گیر بده هی.

چراغ ها رو خاموش کرده بودم و passing time رو گذاشته بودم و به هواپیمایی که داشت رد می شد نگاه کردم. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴ساعت توسط کیمیا. من جزو اون دسته از آدمام که از خوشحالی دیگران بیشتر از خوشحالی خودشون لذت می برن. انقدر که اشک در بیارم سر تولد. فیس اکسپرشن ستیسفاید رو روی صورتم دارم. When I close my eyes.

هم از دل خواهم نوشت هم از عقل. هم از دل خواهم نوشت هم از عقل. یا م ن ی س بح ال رعد ب حمده. بزهای میکده دوک شهر کنت. همۀ آنچه میبینیم توهمی بزرگ است. برچسب که دیگر نیست! لعنت به شما بیموقعها. وقتی اوضاع کلی جهان داره بدتر و بدتر میشه نمیدونم تلاش برای بهتر کردن زندگی خودت و بقیه چقدر میتونه معنی داشته باشه.