آنقدر كه در كار خدا مشغول است. یعنی ای دوست بی حضور دوست. سرزمینی که حاکمش درد است. بادها تخم زخم می کارند. خانۀ دوست رو به پایین نیست. هرزه رفتن به در ه های محال. ما چه داریم جز نشانی از. کوره راه نرفته تا ملکوت.

پرواز شدند و پرگشودند به عرش. هرچند که دست بسته بودند آنها. اون روزا به نامتون بود. دنیا اون شب یه پرنده. دنیا اون شب چه جون بود. رفتن ازخود به خدا بود. روی قله ها می بینید.

دارد به نیم می رسد این شب.

منتقدان به يکديگر نان و کباب قرض ميدهند. گفتگو با حجت الاسلام محسن حسن زاده ليله کوهي.

امشب دوباره وقت رفتن رسیده لذت زندگی رو احساس کن چه بسیار ادمهایی که امشب گرسنه سر به زمین می زارن چه ادمهایی که فردا رو نخواهند دید روی زمین چه غوغایی بر پاست خدایا به ناله های مظلومین عالم به خون کودکان مظلومی که جانشون رو بخاطر حیوانات پستی که از این عالم جز خوردن و خوابیدن. چیزی نفهمیدن از دست میدن شر وحوشهای وهابی رو از سر انسان و انسانیت کم کن خدایا این بلای وهابیت صهیونیسم را پایان بده. خدایا به داد انسان برس.

اشعار و دلنوشته های مصطفی معارف. نویسنده این وبلاگ تمام سعی خود را مینماید که لحظاتی شاد و متفکرانه را برای شما ایجاد کند آنچه مشاهده میشود تلاش ما با تصور رضایت شماست و از اینرو بخود می بالم و آرزوی سعادت برای شما را دارم. مطلبی که در زیر می آید توسط یکی از دوستان برام ایم. تشرف جناب علیا حضرت مرغ خانم به سوپر مارکتی در تهر. با هادی زمان خود نجات پیدا کنید.

وبلاگ اختصاصی اشعار پویا نعمت الهی- سینا. کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی. از نو تمام خاطره ها را ورق زدم. هرصفحه با حضور تو ,لطفی دوباره داشت. در بین ظلمتی که پر از درد و غصه بود. در دفترم کنار تو ,هرجا ستاره داشت. رفتم به روزهای قشنگی که با تو رفت;. تکرار می شدی و دلم درد می کشید. خودکار مشق های من از خاطرات تو. این بار از دلی که کم آورد می کشید.