Date Range
Date Range
Date Range
برای دسته گلهای پرپر ديروز و امروز. جوری پرواز کرد که دیگر به لانه باز نگشت. امیر قشنگ تر از ماهتابم بسیجی بود. حتمی مثل همه ی بچه بسیجی ها به شوق شهادت رفت که بجنگد. اماخدای خوب سهم امیر را از جبهه داد. داد زدند بچه ها شیمیایی زدند. وهر کس دنبال بالی بود برای شهادت. تعارف بازی بچه ها برای ماسک و چفیه ی خیس حتمی دیدنی بوده. وقت قسمت غنائم امیر م ماند آخر صف. گاز آمد و چون رفیقی نشست توی سینه برادرم. می گذاشت خدا اندکی بخوابد! .
سالها بود دست به قلم نبرده بودم. مداد-حالا-در دستانم بی تابی میکرد. نه نای رقصیدن داشت نه دلش می آمد دوباره در جامدادی لنگر بیندازد. ایراد شاید از انگشتانم هم باشد. خاک بارون زده ام را فرصتی نبود دوباره برای زندگی. امروز پنجره ی کلبه ام را زیر درخت آلبالو ساخته ام. دختر زیباتر از ماهتابم امروز دستانم را در دست گرفته. هنوز هم به شوق او مینویسم.
امروز از اون روزاییه که خیلی حالم بده. همش پشت هم بغض و گریه. چقدر طاقت می خواد تحمل زندگی. فکر میکنم به آخر رسیدم. به آخر این تظاهر به ایستادگی. همین روزا دنیا شاهد خم شدن من میشه. اصلا کسی فکر و خیالش مال من نیست. عطر کسی این روزها بر شال من نیست. دلم یه ضربه ی حسابی می خواد. ضربه ای که باعث بشه مدت ها به کما برم. یه مدتی از این دنیا دور بشم. هیچ چیز رو حس نکنم. من به کما نیاز دارم.
برای دسته گلهای پرپر ديروز و امروز. جوری پرواز کرد که دیگر به لانه باز نگشت. امیر قشنگ تر از ماهتابم بسیجی بود. حتمی مثل همه ی بچه بسیجی ها به شوق شهادت رفت که بجنگد. اماخدای خوب سهم امیر را از جبهه داد. داد زدند بچه ها شیمیایی زدند. وهر کس دنبال بالی بود برای شهادت. تعارف بازی بچه ها برای ماسک و چفیه ی خیس حتمی دیدنی بوده. وقت قسمت غنائم امیر م ماند آخر صف. گاز آمد و چون رفیقی نشست توی سینه برادرم. می گذاشت خدا اندکی بخوابد! .
Clique ici pour installer Flash.