دست نوشته های يک وبلاگ نويس آواره. و من چه لذتی میبردم. سوال در مورد چیزی بود که نمیتونستم در موردش حرف نزنم. شروع کردم به صحبت کردن از جنگ و بم.

می توانم بگم توی عمرم برای سه کس خیلی احترام قائل بوده ام. سه کس را خیلی پرستیده ام. اعتقادی به خدا در یک مفهوم عمومی ندارم و با ترجمه و تحریف باورم این است هر کس چیزی برای عرضه با کائنات داشته باشد خود حکمت خدا گون دارد. دلیلی نمی بینم فکر کنم قدردانی می تواند تنها این باشد که جانشان را مقدم به خودم بگذارم و صبر کنم تا دنیا را گوساله بردارد که بتوانم شعار صلح دوستانه ی گیاهخواری بدهم. همیشه پای یک زن در میان نیست.

تو به جای حل کردن مساله به فکر پاک کردن صورت مساله ای. بابام خواسته با دختر شریکش ازدواج کنم. نمی دونم چی به سر مریم میاد. این آهنگهرو من واسه تو خوندما. سه چپ پای غیر کلاسیک نام ببرید. اگه مرگ حقه پس زندگی ناحقه. بذار بگیره حبیب آقا, اینا که دیگه نمی خواد پول بدی ظاهر کنی. یه دقه می زنی تو کامپیوتر کل عکسا میاد.

گویند نوروز را جمشید بنا گذاشت و ایرانیان طی سالها و قرنها آن را پاس داشتند و حفظ کردند آنها اگر به اسلام گرویدند و یا اگر روزی از حمله مغول جان به در نبردند این میراث را نگه داشتند و به آیندگان- که ما هم باشیم- سپردند.

به این شب نشینی دعوت شدم. در بخارهائی که نشئه می کندم. به روز التماس می کنم شروع نشود. یک سال دیگر هم تمام شدم. با این عطش تا چشمه دیگر دیر خواهد شد. به هولناک ترین موسیقی تاریخ که برای من نواخته می شود گوش می کنم. ت ول دت م بااااااا ر ک. جهانی در من سوراخ است. توی گوش ت لیس می زند.

برو یکی دیگه بیار! پيام هاي ديگران . این دل هنوز زنده است! پيام هاي ديگران . 1740;کشنبه ۱۱ امرداد ۱۳۸۸ - نيستان. شما میتونین انتخاب کنین که همین دقیقه رو بارها و بارها زندگی کنین یا از سیستم تسویه حساب سریع هتل ما استفاده کنین.