دیگه نه دلتنگ نه تنها! لطفا با لبخند وارد شوید . 1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم. 2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو. 3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم. 4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و. 5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید. 6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه. 8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و.

تکیه داده بودم به بالشتم و اطرافم رو نگاه میگردم. نگاهم روی کتابخانه ام قفل شده بود. به چیزی که می خواستم رسیدم. دانشگاه تهران نشد! دیگه خیلی . من از تحصیل فارق نشده. از آنجایی شروع شد که هم سن و سال هایم را در مراسم فارق التحصیلی شان دیدم. شاید تا به حال دقت نکرده باشید! ولی مدتی ست .

می نویسم تا خوانده شوم و سپس در دل هایتان نقد شوم. ریخت و پاش های نوشته هایم. پرنسس های چادر به سر. خاطرات زندگی مشترک - توقف نوشتن در 2 آبان 1388. شوقه - توقف نوشتن شنبه 12 فروردین 1392. هرگز نگو هرگز - توقف نوشتن در 4 اسفند 1389. دلم هر چه که هست بی تو دل نیست. از دست دلم چه ها که نشنیدم. از گفته مردم چه ها که نکشیدم. آتش به دلم سوخته جان و تنم را. از آتش جانم چه ها که ندیدم. من آتش دل کندم از قلب بهم سوخته. من ترک وطن کردم از ساغر و میخانه. نوشته ی Mahdi mk در ساعت.